✨𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕✨

8K 339 68
                                    

صداى در اومد و كوك با كت و شلوار رسمیش وارد خونه شد
+ سلام عزيزم...خسته نباشي
-مرسي بيب
روى مبل دراز كشيده بودم و سريال مورد علاقم و ميديم كه كوك اومد ، بوسه اي بهم داد و با نيشخندى وارد اتاقمون شد
با تعجب راهى ك رفته بود و نگا كردم
از توى اتاق داد زد: بيييييب راستى مامانت دعوتمون كرده براى شام مثل اينكه خواهرت ترفيع رتبه گرفته توى بيمارستان....خيلى دختر باهوشيه واقعا
لبخندى زدم و با ذوق رفتم تو اتاق
+واقعااا؟؟ واااي عاليهههه خب پس منتظر چي؟ لباساتو عوض نكن منم ميپوشم بريم
نيشخندى زد و اومد سمتم؛ دستشو دور كمرم حلقه كرد و سرشو برد تو گردنم
-هوممم بيب...يه هديه برات دارم
+و...واقعا؟ ببينمش!
ازم جدا شد و رفت از تو كيفش يه چيز مشکی اورد
+ك...كوك؟ اون يه پلاگه؟!
-افرين بيبي تايگر باهوش....لبخند*
+ن...نگو كه باز ميخواى فانتزياى عجيب غريبتو امتحان كني
-اف كورس بيبي...نگو كه خوشت نمياد...
سرشو برد زير گوشم
-نميتونم فراموش كنم روزى ك تو رستوران پامو روى ديكت فشار ميدادم و تو همونجا كام كردى! يا وقتى كه تو اتاق كارم زير ميزم مثل يه بيبى حرف گوش كن ديك دديو ساك زدي...اوه يا وقتى كه كنفرانس داشتي و ددي داشت با زبونش به فاكت ميداد...قسم ميخورم تمام مدت صدات ميلرزيد و داشتي مثل يه بيبى بچ گود براى دديت ناله هاى ريز ميكردى
نه نه نه نههههه نبايد شق كنم نه خواهش ميكنم
گوشه لباسشو چنگ زدم
-اوه! اينجارو نگا
انگشت اشارشو رو ديكم كشيد و خنديد
-بيب حتى با ياداوريشم راست كردى
گونه هام از اين قرمز تر نميشد
+ا...اه به من چه تو خيلى هاتى
ناچار ناليدم
-او بيبي عاليه حالا يه چالش جديد داريم! ميخوام ببينم اين بيبى تايگر چندبار ميتونه با اين بلاگ كه صد البته ويبره داره كام كنه
رنگم پريد
+ك...كوك امشب نميشه لطفا
-واقعا بيب؟ باشه عزيزم نميخوام بهت سخت بگيرم
لبخندى بهش زدم و بوسيدمش
+ممنونم كه دركم ميكني
-وظيفمه بيبى تايگر

و اينجورى شد كه الان كوك با يه لبخند ديوثانه كنار من نشسته و با كنترل اون پلاگ كوفتي بازي ميكرد و من؟ سومين باريه كه در حال كام شدن بودم اونم سر ميز شام!
اگر فكر كرديد كوك از فانتزياي درتيش دست ميكشه بايد بگم كه ديدگاهتونو به دنيا عوض كنيد:)
خ.ك(خانم كيم/مامان تهيونگ): تهيونگ پسرم؟ چرا غذا نميخوري؟ مريض شدي؟
+ن..نه اوما خوبم
-امروز يه نقاشي سفارشي داشت براي همين يكم خستس
كوك دستشو با لبخند روى پام كشيد و مشغول ادامه غذاش شد
ويبره رو كم كرده بود تا ضايع نشیم جلوى خانوادم
داشتم از استيكى كه به بهترين شكل پخته شده بود ميخوردم كه دست كوك رفت توى شلوارم
متعجب نگاش كردم ولى اون مشغول حرف زدن با آپا بود انگار نه انگار داره ديك پسر كوچيكشو ميماله!
در گوشش اروم ناليدم: كوك...فاك...نكن من دارم كام ميكنم خواهش ميكنم
دستشو از تو شلوارم برداشت ولى تا اومدم نفس اسوده اي بكشم ديكمو از روى شلوار فشار داد كه توى شلوارم كام كردم
+اهه..اخخ
خ.ك: چيشد پسرم
+چ...چيزي نيست سرم درد ميكنه اوما
آ.ك: پسرم يكم حواست به تهيونگ باشه فك كنم زيادى داره ب خودش فشار مياره!
-بله بله حتما:)

يك ساعت بعد
-ممنونم اوما خيلى خوش گذشت.....اميدوارم كه تهمين موفقيتاي بيشتري كسب كنه كه همچين جشنايي داشته باشيم
تهمين:ممنونمممم لبخند* تهيونگا خيلى خوب شد كه اومدين
به تهمين لخندى زدم و بازوى كوك و فشردم
+خواهش ميكنم نونا! خيلى خوشحال شدم برات
دست كوك و محكم فشار دادم
-اخ...يعنى چيز ما ديگه بريم شبتون بخير
خداحافظي كرديم و سوار ماشين شديم

-خنده*
+نخند مرتيكه عوضييي سه بار كام كردم كل بدنمم كرخت شده
-اووو بيبي عالي بودى
+درش بياااار
-تا خونه تحملش كن بيب
+جيييغغغغغ
خنده اي كرد و ماشين و روشن كرد
تو راه دائم وول ميخوردم و خيلى هورنى شده بودم
+جئون فاكينگ جونگكوك برو تو يه كوچه و بزن كنار
با تعجب نگام كرد
-هن؟
حرصي خنديدم
+بزن كنار گفتممم
توى يه كوچه تاريك رفت و زد كنار.
عجله اي كمربندمو باز كردم و رفتم رو پاهاش نشستم
+اين پلاگ فاكى و دربيار و همينجا به فاكم بده! بدون وقفه
خنده ددى طوري كرد و با كمك خودم لباسام و دراورد
صندليشو خوابوند و دادش عقب كه جام راحت تر باشه
ديكشو از شلوارش دراورد
+اقاى جئون توهم وضعيتت بهتر از من نيست!
-حداقل من سه بار جلو خانوادم تو شلوارم كام نكردم بيبى
نيشخندى زد و ديكامون و با دستش گرفت و هندجاب ميداد
+اههههه
حس دستاش و ديكش فاك عالي بود
با اون يكى دستش گردنم و جلو كشيد و يه بوسه خشن و شروع كرد
+اوممم د...دديييى
به خاطر مالشاي تندش روى دستش كام كردم
-گود بوى!
پلاگو اروم از سوراخم دراورد
سوراخم دور هوا باز و بسته ميشد
-اووو بيبي سوراخت داره براي ديك من باز و بسته ميشه؟
انگشتش و دور سوراخم كشيد
-انقد خيسي كه نياز به خيس كردن و لوب ندارم
سرمو تو گردنش بردم و رو گردنش هيكى هاي ريز ميزاشتم
ديكشو به سوراخم ميماليد
+د...ددي به فاكم بده خواهش ميكنمممم
ديكش و يه ضرب داخلم كرد....فاك احساس ميكردم تا روده ام رفت ديكش
+جييغغ اههههههه
-اههه بيب
زانوهاش و خم كرد و از همون اول ضربه هاشو با سرعت شروع كرد
به پروستاتم ميكوبيد و احساس ميكردم پروستاتم له شده
+...اهههه ددييي عاليههه فااااككككك
نيپلامو با دندونش ميكشيد و مك ميزد
تو بهشت بودم
-اههه بيب دارم ميام فاك سوراخت مثل جهنم داغه و داره ديكمو ميبلعه
+ف...فاك دديييي
دقيقا لحظه اي كه داشتم كام ميشدم توقف كوتاهي كرد و تا اومدم اعتراض كنم محكم ترين ضربه اشو زد و داخلم كام شد
منم با اه بلندى رو شكممون و يكم رو صورتش كام شدم
+ف...فاك فااااككك اههههه
روى ديكش نشستم و خودم و دايره وار ميماليدم روش
+اهههههه
-هوممم بيبى هورني عالي بودى
با انگشت شستش كاممو از روى چونش برداشت و به سكسي ترين حالت رو زبونش كشيد
+فاك ددى تو خيلى هاتى!
خنده اي كرد و خودشو اورد جلو
-هوم بيب توهم زيادي هاتي
بوسه ى كوتاهي و شروع كرد و طعم كاممو به دهن خودم منتقل كرد
بالاخره رضايت داد و همونجوري ك رو صندلى ماشين دراز كشيده بود خم شدم و سرمو گذاشتم رو شونش
هنوز از ارضايى ك چند دقيقه پيش شده بود قلبش تند ميتپيد
+اخرش اين فانتزياي تو يه بلايى سرمون ميده
-ولى تو عاشق اين فانتزيايي بيبى تایگر

✨✨✨✨✨✨
خب خب خبببب من اومدم بالاخره بعد از یه محو بودن خیلی طولانی
صاری ولی درسام خیلی زیاد بود
و الانم که امتحاناس
امیدوارم خوشتون بیاد اند...نظرتونو تو کامنتا برام بنویسید
بوس بای

Dirty oneshotsWhere stories live. Discover now