✨𝐒𝐄𝐕𝐄𝐍𝐒𝐎𝐌𝐄✨

14K 472 75
                                    

اقا اينارو ببينيد كه مشكل دچار نشيد
علامت حرف زدن اعضا:
جونگكوك :(ك)
نامجون: (ن)
جين : (ج)
هوپ: (ه)
شوگا: (ش)
تهيونگ: (ت)
جيمين: (+)
__________________••
-ويو جيمين-
وارد بار شدم و بيشتر بچه هاي دانشگاه رو ديدم
همه به طوري مشغول مالوندن همديگه بودن
اين مهمونى براي اكيپ معروف دانشگاه يني "بنگتن بويز"ـه
ولى خودشون و نديدم و اميدوارم كه نبينمشون بگرنه تيكه بزرگم ديك بيچارمه(كيوتㅠ_ㅠ)
چرا؟
خب بزاريد بگم
من پارك جيمينم
دانشجوي برتر امسال دانشگاه كسي كه بالاترين نمرات و آورد در صورتي كه بنگتن براش خط و نشون كشيده بودن كه
فلش بك

نامجون يكى از اعضا اومد جلوم و منو بين ديوار و خودش گير انداخت
نام:ببين جوجه اگه نمراتت...بخواد نمرات خوبي باشه يه كاري ميكنيم ك آرزو كنى اي كاش همه درساتو ميوفتادي
پنج تاي ديگه كه پشتش بودن پوزخندى زدن
+آ......آخه چرا
نام:چون ما ميگيم....فهميدي؟
برو بابايي نسيبش كردم و كنارش زدم
از كنار اكيپشون رد شدم و رفتم سمت كافه تريا

حال
ولى وقتي كه ياد قيافشون موقعى كه رو تابلوى اعلانات دانشگاه اسم من اولين بود ميوفتم دلم ميخواد محو شم
البته دروغ نباشه من از اول سال يه كراش فاكى روشون داشتم ولى با اين غلطي كه كردم بايد با خودم به گور ببرمش

همينجوري رفتم سمت يه مبل و تو راه يه قسمتي كه تاريك بود يه پسري داشت يه دختر و با انگشتاش...نه فاك با مشتش داشت دختره رو بفاك ميداد
سريع نگاهمو از اون صحنه فاكى گرفتم
اينا براي منِ باكره خيلي زياد بود
نشسته بودم رو يه مبل كه يه نفر دهنمو از پشت گرفت و من و بلند كرد و برد به طبقه بالا
تقلاهام جواب نميداد و انگار نه انگار كه دارم دست و پا ميزنم من و مث يه عروسك با خودش ميبرد
نكنه ميخوان من و به كسي بفروشن
مغزم:جيمين كي ميخواد تورو بخره
به نكته خوبي اشاره كرد

بعد چند ثانيه وارد بخش وي اي پى شد و در يه اتاق و باز كرد و من و انداخت رو تخت كينگ سايز داخل اتاق
با ترس برگشتم
و فاك
بنگتن بويز رسما با يه استايل ددى طور جلوم نشسته بودن و داشتن با خشم بهم نگاه ميكردن
+ش....شماها چ....چتونهههه چرا اينجوري ميكنين؟
شوگا:اوه! چقد پرو بيبي بوى اين تو بودى كه بازي رو شروع كردى
+ولم كنيد
جونگكوك:هيش صداتو نشنوم ! تاحالا كسي رو حرف ما حرف نزده اونوخ توى جوجه رنگى كارى رو كه رسما نامجون بهت گفت نكني رو انجام دادي؟
ن: پسرا اشكال نداره....وقتي كه سوراخ تنگ و صورتيش به فاك رفت با شيش تا كينگ سايز ميفهمه كه بايد چجورى با ددياش رفتار كنه
+چ.....چي؟!
چشمام از حدقه داشت ميزد بيرون اين چه شتيه!
ج: هوممم نامى ميشه زودتر شروع كنيم؟ديكم تحمل نداره تا هارد جر بده اون سوراخو:)
ن: حتما.... ته شروع كن
ت:لباساتو دربيار
+ ودفاااااك
ت:خودم بايد پارشون كنم؟
با استرس دكمه هاي لباسمو دونه دونه باز كردم و شلوارم و دراوردم كه تازه ياد فاجعه اى كه توش بودم
افتادم
هـ: فاك اون پنتي اونم مشكي تنشه؟
همه با تعجب بهم نگاه ميكردن و من از خجالت مث گوجه شده بودم
ن:پس با ي بيبي كينكى طرفيم

Dirty oneshotsWhere stories live. Discover now