پارت ۳۲

377 73 208
                                    

میو با لبخند بهش نگاه کرد:

- خب نوبت من رسید...

اشاره ای به گارسون کرد و اون رفت و چند ثانیه بعد با جعبه بزرگی سمتشون اومد، برای گذاشتنش روی میز جا باز کردن. گالف قبل از اینکه حتی دست به جعبه بزنه نگاهی به همشون کرد، در واقع انگار اونا بیشتر از گااف منتظر بودن تا ببینن داخل جعبه چه خبره. پاپیون روش رو باز کرد و در جعبه رو برداشت، در حالی که چهرش پر از شگفتی و تعجب بود دست برد داخل جعبه و اون شی رو بیرون آورد. کادو میو زیادی خاص بود اون یه مجسمه چوبی زیبا از خودش گالف و بچه ها ساخته بود و تمام تلاشش رو کرده بود بی نقص باشه، البته که فراتر از بی نقص شده بود. گالف سمت میو برگشت و فقط تونست اسم مرد رو بگه:

- پی میو... این..

میو دستش رو دور کمر گالف انداخت و بیشتر بهش نزدیک شد و با عشق به چهره مبهوت دوست پسرش نگاه کرد:

- خودم درستش کردم... زمان زیادی پاش گذاشتم... امیدوارم دوسش داشته باشی... خواستم بدونی من خودم و خانوادم رو که برام با ارزشن رو بهت هدیه کردم...

گالف مجسمه رو روی میز گذاشت و میو رو بغل کرد، بقیه با شوخی و خنده براشون دست زدن. گالف آروم تو گوش میو زمزمه کرد:

- ممنونم عزیزم... من از این خانواده به خوبی مراقبت می کنم... این قشنگ ترین هدیه ای بود که گرفتم...

کمی از میو فاصله گرفت و قبل از اینکه کاملا جدا بشن لب هاش رو کوتاه بوسید و صدای دوستانش رو در آورد، سینگتو:

- حالا درسته ما سینگل نیستیم ولی رعایت کنید... بچه هست...

میو با پرویی تمام به دوستش لبخند زد:

- بچه هام باید کم کم عادت کنن... درضمن انقدر سریال های من رو براشون گذاشتی قطعا چیزی نیست اینا براشون...

کریست: مگه سانسور نکردی سینگتو؟

- دیگه سرو تهشو که نمیتونستم بزنم

هانوول: خب ددی و گالفی همدیگرو دوست دارن ما مشکلی نداریم

سوجون: البته به شرطی که مارو هم بوس کنن

همه خندیدن

سوجون: پاپا گالفی وقت کیک شده؟

گالف: البته

تیکه ای برید و به دست سوجون داد، جاس:

- سوجون کیک رو بیشتر دوست داری یا گالفو؟

سوجون: البته که پاپا گالف

- پس کیک نخور تا بهم ثابت بشه

لوک آروم پاشو به پای جاس زد و زمزمه کرد:

- کرم داری؟ الان ناراحت میشه

سوجون: اگه کیک نخورم پاپا ناراحت میشه

My Heart Beats AgainDonde viven las historias. Descúbrelo ahora