☆ برگ نهم : آبی آسمانی - بخش سوم ☆《پیچک اناری؛
توی فرهنگ قدیم کُره، نماد صبر کردنه. یعنی "اگه دنیا هم از هم بپاشه و سطح زمین تیکه تیکه بشه، من باز هم برای تو صبر میکنم. فقط و فقط برای تو صبر میکنم!"
مفهوم قشنگ و تاثیرگذاری برای یک گُله...
اگه معنی گلم این باشه، پس باید سعی کنم به داستان خودم و کوک ربطش بدم...؟نمیدونم به سرنوشت اعتقاد دارم یا نه، اما من هفت سال برای آب شدن ریشهی یاسم صبر کردم، هفت سال برای جونگکوکم صبر کردم.
نمیدونم این از قبل مقدر شده بوده یا نه، اما من جونگکوکم رو پیدا کردم و یه پیچک اناریِ قرمز رنگ و تازه ازش هدیه گرفتم.
خب... میتونم اینطور تعبیرش کنم... "صبر کردن برای وصال"!
اما مسئلهای هست که نمیتونم نادیدهش بگیرم... از یه جایی به بعد، تصور دنیای بدون جونگکوک برام غیر ممکن شد.
نمیگم سخت، نمیگم تلخ، حتی نمیگم کابوس... میگم "غیر ممکن"!
یعنی حتی بلد نیستم توی ذهنم مجسمش کنم...پس نمیدونم که اگه دنیا از هم بپاشه و سطح زمین تیکه تیکه بشه، میتونم برام جونگکوکم صبر کنم یا... قبلش از غصه دق کردم...؟!
آره... بعید میدونم در اون حد آدم صبوری باشم!
.
یعنی گُلم همین یه معنی رو داره؟! یادمه مامان قبلاً یه چیزی گفته بود..."شروع تازه"...؟
پیچک اناری اواخر تابستون گُل میده.
درست زمانی که برگها دارن رو به زردی میرن و به زودی قراره مِهرِ شاخهی بیجون رو ترک کنن، پیچک اناری با صدای بلند، به آسمون ابری و گرفته سلام میده و حضورش رو اعلام میکنه. وسط زوال زندگی سر میرسه و "شروع تازه"ای میشه برای رقصهای ناامیدانهی برگهای خزونزده...
جونگکوک شروع تازهی من شد؛ شروع تازهای برای جدیتر گرفتن احساساتم، شروع تازهای برای حس حمایتخواهی و حمایتگری که توی وجودم گم شده بود...
جونگکوک قحطیِ قرمز وجودم رو جبران کرد و کمک کرد آبیم گرمتر بشه.
اون انگیزهای شد برای برگشتن به شعر، برای آهنگین کردن کلمات.
جونگکوک شروع تازهی من شد؛ پیچکِ اناری من...》
.
با خوشحالی صورتم رو از صفحهی گوشی فاصله دادم و راضی از پیدا کردن معنی گُلم، خواستم گوگل رو ببندم که مقالهای گوشهی صفحه نظرم رو به خودش جلب کرد."مفهومِ پشتِ گُل پیچک اناری از دیدِ روانشناختی"
چند ثانیه به تیتر مطلب خیره موندم و بعد از اینکه ساعت رو چک کردم، تصمیم گرفتم نگاهی هم به اون بندازم.
.
*اگه جذب پیچک اناری میشی، احتمالاً در تلاش برای اینی که بتونی آزادانهتر صحبت کنی.
YOU ARE READING
Pegasus | VKook/KookV [COMPLETED]
Fanfiction✧ پگاسُس | P̆̈egasus̑̈ ✧ [کاملشده] × رمان × ⋆ کاپل ↜ ویکوک / کوکوی ⋆ ژانر ↜ درام عاشقانه، کمدی، فلاف، روانشناختی ⋆ نویسنده ↜ 𝕐𝕦𝕞𝕖 ⋆ همه چیز از یه قدم زدنِ شبونه، توی یکی از خیابونهای نهچندان معروفِ سئول شروع شد؛ و زمانی که تهیونگ در حالِ زم...