« قسمت 27»
دو هفته ی آینده ، مثل شن های داخل ساعت شنی ، سریعاً از دست رفت .
تهیونگ ، به خوبی می تونست درک کنه که این دو هفته ، در یک چشم به هم زدن تموم شده ، جوهیون اعلام کرده بود که اجازه ی کمیته رو گرفته ، مدت کوتاهی بعد از اون ، بودجه ی نمایشگاه رو تعیین کردن و بعد از چند روز تنظیم و اصلاح کار ها ، در نهایت ، پروژه راه اندازی شد . و وقتی که تهیونگ ، در مورد نمایشگاه جانگ کوک با جیمین صحبت کرد، بدون لحظه ای درنگ ، جیمین به عنوان برنامه ریزِ اون نمایشگاه انتخاب شد .
طیِ این دو هفته ، جانگ کوک و تهیونگ ، زیاد همدیگه رو ندیده بودن ، فقط چند کلمه بینشون ، پشتِ تلفن رد و بدل شده بود ، چون هر دو ، به شدت سرشون شلوغ بود . وقتی که پسر منتقد به جوهیون گفته بود دو برابر کار میکنه تا همه چیز منظم و طبق برنامه پیش بره ، به هیچ عنوان دروغ نگفت . تمامیِ شب های این دو هفته رو تا دیروقت بیدار می موند و با خدماتِ گمرکی و سفارت سر و کله میزد تا بتونه به هر نحوی که شده ، مجسمه هارو از اسپانیا خارج کنه . وقتی که جانگ کوک مجوز حمل رو گرفت و یکی از استاد هاش بهش پیشنهاد کرد که ، خودش همه ی محموله ها رو به سئول ارسال کنه ، بعد از این که تهیونگ فهمید اون روز های پُرتنش و اعصاب خورد کن تموم شده ، نفس عمیقی کشید ، حالا ، خیال اش کاملاً راحت شده بود .
خوشبختانه ، استاد های جانگ کوک ، خیلی مسئولیت پذیر بودن و حین آماده کردن محموله ها برای ارسال ، احتیاطِ زیادی به خرج داده بودن ، آخرین چیزی که تهیونگ الان بهش نیاز داشت این بود که یکی از مجسمه ها ، به نحوی آسیب ببینه ، حتی اگه یه خراش کوچیک روی یکیشون می افتاد ، تهیونگ تمامِ هفته رو به خاطرش گریه میکرد .
بعد از این که بودجه ی نمایشگاه ، تصویب شد ، مجله ، پولِ گالری رو به طور کامل پرداخت کرد ولی تهیونگ در مورد مخارجِ جابه جایی محموله ، هیچ حرفی نزد و در سکوت ، تمامِ پولِ حمل مجسمه ها رو خودش پرداخت کرد . نه جوهیون ، لازم بود بدونه که تهیونگ راجع به اینکه همه ی مجسمه ها تو سئول هستن ، دروغ گفته و نه جانگ کوک نیازی بود ، بدونه که این هزینه ی خاص رو مجله پرداخت نکرده . به هر حال ، همه ی هزینه ها از قبل واریز شده بود.
تهیونگ ، چک رو امضا کرد و نخ های نامرئی ای که اون رو به روزِ نمایشگاه نزدیک تر میکردن ، به سمتِ خودش کشید .
طیِ قرون وُسطی و رنسانس در اروپا و ژاپنِ فِئودالی ، افرادِ ثروتمند و دارای قدرت ، برای تشویق و حمایت از هنرمندان ، به اون ها پیشنهاد میدادن که برای خلق آثار هنری ، بهشون کمک مالی کنن تا هنرمند به جای اینکه نگرانِ تامین مخارج باشه ، بدون هیچ دغدغه فکری ای ، آثار جدید خلق کنه . در مقایسه با اون افراد ، تهیونگ برای حمایت از هنرمندِ مجسمه ساز ، فقط یه فنجون قهوه خریده بود .
![](https://img.wattpad.com/cover/274540952-288-k333885.jpg)
YOU ARE READING
The Bokeh Effect - Kookv/Vkook [COMPLETED]
Fanfictionیه هنرمند میتونه عاشق هنر بشه ... یه تماشاچی هم میتونه به هنر عشق بورزه ... کیم تهیونگ خیلی وقته که عاشق هنره ولی هیچوقت فکرشم نمیکرد که بتونه عاشق خالقش هم بشه ... نه وقتی که از قبل عاشق یکی دیگه بود ... [ 𝘾𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚 : ᴋᴏᴏᴋᴠ / ᴠᴋᴏᴏᴋ , ʏᴏᴏɴᴍɪɴ...