🕸️اولین بوسه‌ی من

3.7K 1K 105
                                    

یاداشت بیست و هشتم از خرگوشِ نویسنده :

موز های زرد درختان را در فراق دوری تو چیده‌ام.

با جرعه‌ای شیر، شیر موز درست کرده‌ام.

اما میلم به خوردن آن نکشید.

قلبم هنوز هم در دشت‌های هویجی روزگار در پی تهیونگ میگردد.

بگو ای معشوقِ نارنجی من که با من چه کردی!؟

بگو با من چه کردی که به تمام شیرموز‌های دنیا نه گفته‌ام و به سوی اب هویج‌ها شتافتم؟!

بگو با من چه کردی که هر کجا میروم چهره‌ی تو را میبینم؟!

بگو با من چه کردی هویجکم (بر وزن عزیزکم:/)

شعر جدیدم رو برای پسری که اولین بوسه‌ام رو باهاش تجربه کردم فرستادم.

کیم تهیونگ.

امروز بوسیدمش.

البته اگر جیمین در کلاس رو باز نمی‌کرد صد در صد کار به کُشتی گرفتنِ زبونامون هم میرسید.

اما طبق معمول جیمین گند زد بهش...

اون دستاش رو دور گردنم حلقه کرد و منم برای اولین بار کمرش رو بین دستام گرفتم.
انگار اون بدن ساخته شده بود تا بین دستای من باشه.

از تجربه‌ی اولین بوسم برای یونگی هیونگ گفتم و اون با یه نیشخند بهم نگاه کرد...

در اخر لب زد : به اینم میگن بوسه اخه؟!

و گوشیش رو از جیبش در اورد و شماره‌ای گرفت و چند لحظه بعد جیمین از اونطرف خط سلام کرد.
یونگی- بعد از کلی حرفای چندشِ عاشقانه که به جیمین زد- گفت:
دلم برای حفره‌ی داغت تنگ شده موچی
دوست دارم تا صبح توی اون حفره‌ی تنگت بکوبم و حست کنم.

خلاصه‌ی ماجرا این شد که من در حال حاضر روی تختم دراز کشیدم و صدای هدفون رو هم تا اخر زیاد کردم اما بازم صدای ناله‌های جیمین و صداهای مردونه‌ی یونگی به گوشم میرسه....

STUPID ONE║KOOKVWhere stories live. Discover now