part1

79 2 0
                                    


از من تا ما

پارت ۱
آریسان:
آخیشششش بابا و بهاره(رفتن بیرون تا شب نمیان)
با قِر رفتم تو اتاقم و باصدای بلند شروع کردم خوندن اهنگ بروکن آنجل آرش ،صدام خیلی رو مخ بودا
برم اهنگ بزارم تو اسپیکر یه اهنگ گذاشتم تو خیالم با پسر رویاهام رقصیدم، دیگه اینقد جوگیرشده بودم خواستم خودمو بغلش ول کنم که خوردم زمین ،هعیییی ...همونجا رو زمین خیره به سقف موندم،آریسان هستم ۱۸سالمه و از وقتی ۴سالم بود مامان منو ترک کرد،هعییی اگه دوسم داشت و براش مهم بودم که میموند ولی خو رفت،بابام هم جای مادربود هم پدر،وضع مالیمون که خدارشکر خوب بود ، بابام دوسال بعدجدایی مامان با این بهاره ازدواج کرد اخ عجب چاپلوس بود اخخخ که چقد ازش بدم میومد ، بدی ازش ندیدمااا اما بدم میاد ازش  خو به دلم نمیشینه چکارش کنم
جونم براتون بگه که بهاره خانم قبلا ازدواج کرده بود و شوهر سابقش معتاده،معلومه هرکی بهاره رو داره دست به موادو اینا میزنه،دوتا پسرداشت که انور آب زندگی میکردن و منم  دوتا داداش بزرگتر خودم دارم به نام معین و متین.معین که بخاطر دانشگاش رفته بود تهران ،
،فقط روزای تعطیلی میومد،متین هم رفته بود ترکیه برا ادامه تحصیل اونم همیشه هوامو داره فداش بشم ومنم رشتم تجربیه میخواستم روان پزشک شم،به هرکی اینو میگفتم میگفت اول خودتو معالجه کن
هعییی بقیه بیشعورن مارو سننه؟
گوشیم زنگ خورد از جام پریدمو بدو رفتم سمت اتاقم و زود جواب دادم
_الووو
آیدا_هلوملکمممم
_هواریوکوووم
آیدا_سلامتیکممم
با جیغ گفتم_ایدااااا
آیدا_درد چته؟
_بیا خونمون خالیه
آیدا_جوووونز بابا .دوست پسراتو قراره بیاری!؟
_نه بابا همشون دورن کی میاد این همه راهو
آیدا_خودم میام عشقم
_بیا از داروخونه هم کاندوم بگیر
با جیغش گوشیو از گوشم فاصله دادمو خندیدم
بیتا_اییی دردد بگیریییی اریسسس گمشووو
_دردد حالا میدونم دوس داری خجالت نکش
آیدا_اریس...
نذاشتم کامل کنه_خوراکی بیار بشینیم فیلم ببینیم
آیدا_باشه کاری نداری من برم اماده شم
_نه گمشو خدافظ
آیدا_باییی



🤍تا آخرش باهمیم_We will be together until the end🤍Where stories live. Discover now