𝒑𝒕8☘︎ مراقبت بعد عملیات

1K 129 6
                                    


:کنار..اون در بزرگه اس

: تو لیتلی درسته

: اوهوم ته ته لیتله

با چشمایی که احسن الخالقین درش موج میزد به تهیونگ یا بیبیش نگا میکرد

وارد حمام شد

به خاطر بی کیفیتیش منو ببخشید

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


به خاطر بی کیفیتیش منو ببخشید

شیر وان رو باز کرد و تهیونگ رو یوش داخل وان گذاشت
متوجه شده بود ته ته کوچولو اسم لیتل تهیونگه
دلش میخواست بهش کمک کنه

(( عزیزان تو این فیک لیتل خودش میدونه یه شخصیت شماره دو داره
و خب کلا تهیونگ لیتلش اونجوری نیس که خاطرات تو لیتلیش رو یادش نباشه اتفاقا خوب یادش میاد داشته چجوری میگفته اوو😼 محکمتر 😈 ))

خود جانگکوکم بعد برداشتن شامپو رفت داخل وان
وپشت ته ته نشست شامپو ی موهاش رو برداشت و رو موهای ته ریخت و به ارومی ماساژ داد
که با حس دستی روی دیکش دست از شستشو کشید

به وسط پاش که نگاه کرد دست تهیونگو دید که به صورت رفت و برگشتی طول دیکشو فتح میکنه
به چشمای شیطانی و خمار ته نگاه کرد
( خب اره دیگه کرم از خود درخته:)

حالا که خودت میخوای عب نداره
😌
اروم دستکفی شو سمت سوراخ ته برد
دورشو مالید

:ددیی____

: جونه ددیی__

: از تو اون ک.کشوعه
بردار ددی

:هرچی بیبی‌بگه

به سمت کشو رفتم و یه ویبراتور از راه دور و رینگ برداشتم
تو وان نشستم

: پاهاتو باز کن بیبی

روسوراخشو مالید
و ویبراتورو کرد توش
نفس ته قطع شد
رو ۱۵ گذاشت که ته تند تند نفس نفس میزد
رینگ رو گذاشت رو عضو ته
و سر عضوشم فشار داد

ویبراتور رف رو ۲۵
که ناله ته درومد
جونگکوک همونژور که کنترل ویبراتور دستش بود خم شد و فشاری بهش وارد کرد
که داخل تر رفتن ویبراتو ر مساوی شد با چنگ زدن شونه های جونگکوک

نیپل های ته رو تو دستاش گرفت و پبچوند

که ته جیغ کشید

خب یکم کرم ریختن که عب نداره

:بیبی میتونه خودش شامپوشو بزنه مگه نه ( از گردنش مکی میزنه) هووومم؟ مگه نه بیبی؟? بیبی خوبی باش .

ته دستای لرزونشو گذاشت رو سرش و شامپو رو مالید

:برو زیر دوش بیبی

ته با پای لرزونش به سمتاتاقک شیشه ای رفت و درشو باز گذاشت
از اونطرف دید زدن کوک تمومی نداشت
از رونای تو پر و گندمی رنگش تا اون هلوی ناناس
و اون کمر باریک و قوص زیباش

ته رفت تو حمام
ایستادن باعث میشد ویبراتور داخل تر بره
سرشو شست

و خواست لیف  رو برداره
که افتاد کف حمام
«جاست فاک »

خواست خم بشه که دوتا دست رو پهلوهاش نشستت
خب غیر خودش و کوک کسی تو حمام نبود

_________++++++++____________+++++++__
ممنونم که میخونید واقعا باور نمیکنم ۶۰ و خورده ای ووت داشته باشم
مرسی ❤️😊
پارت بعد  ناهارمو که بخورم مینویسم

☽︎♡︎☘︎مستر جئون بغلم کن☘︎♡︎☾︎Where stories live. Discover now