کاور لباس تهیونگه دلبندانم🌝با این پارت در اکلیل قوطه ور شید🌚
وقتی تهیونگ رو تخت بود جونگکوک خوایت بره اتاق خودش که
تهیونگ صداش کرد
:ددی:بله؟😚
:میشه ددی امشب پیش بیبی بخوابه 🥺
: چراکه نه بیبی من
وبه سمت تخت رفت
:هورااااا
جونگکوک رفت رو تخت تهیونگ و روش دراز کشید میخواست برگرده سمت تهیونگ
که جسمی به سرعت روی بازوش جا گرفت
با دیدن کله ای نارگیلی
خنده اش گرفت:شب بخیر کوچولی ددی
: : ِٓ
با قلقک رفتن دماغش
چشماشو باز کرد که با دیدن
دوتا پاستیل قرمز
بعضی وقتا واقعا باورم نمیشه تهیونگ باکره باشه
دلم میخواست فشارش بدم
صدای زنگی باعث شدبرگردم به اون سمت
گوشی ته بود برش داشتم و صدای تو مخیشو قطع کردم
از غون اومدم بیرون عکس خودم رو
بکگراندش بود
🥺🥺😘🌝
ههکی تونسته بود همچین عکسی از نزدیک ازم بیگیرد
صدای تهیونگ باعث شد از جام بپرم
: هومممم ددیِ فضوللل
: بیبی مثه اینکه بازم تنبیه میخواد ارهذهن کوک:«
کوکو:وولک ولش کن بد بختو دیگه
کوکی :برای بار سوم عرض میکنم منم باهاش موافقم😌»تهیونگ خزید تو بغلم
منم بغلشکردم
: ددیییی امروز میای بریم خریددد
: معلومه بیبی
با اینکه یکروز هم از دیدن تهیونگ نگذشته بود ولی
جونگکوک انگار صد سال بود میشناختش
خب اینم از روحیات روانپزشکیش بود
که از پدرش به ارث برده بود:بیبی کوچولو نمیخوای صبونه بخوریم
: زنگ ابیه رو فشار بده دد
زنگو فشار دادم بعد بلند شدم تا برم تو دستشویی که از تهیونگ یادم اومد
ته ته رو بغل کردم
جوری که پاهاش دورم حلقه بود
دستاش دور گردنم
رفتیم تو دستشوییتهیونگ وکنار روشور کذاشتم و دستام خیس کردم
و روی صورتش کشیدم
خیلی کی
YOU ARE READING
☽︎♡︎☘︎مستر جئون بغلم کن☘︎♡︎☾︎
Teen Fictionچی میشه اگه جئون جونگکوک که واسه همه باتمه برای تهیونگ ارباب جدیدش تاپ باشه کاپل :کوکوی ژانر :اسمات ،کمدی ،نمه اکشن، مافیایی ، لیتل اپ: هر وقت ووت ها بدید شروع« ۱۸ فوریه ۲۰۲۲» پایان« خدا می دونه» سلام دونه برفیا( می دو نم دارم با خودم حرف میزنم...