" رامن میخوری؟ "
" ... "
" اَلو؟! "
" با تو ام تهیونگ! "
" به هر حال... یه روزی من این خونه رو برای همیشه ترک میکنم و تو متوجش نمیشی!" کاسه ی رامنو رو زمین انداختم و ایستادم.
![](https://img.wattpad.com/cover/305158650-288-k723638.jpg)
YOU ARE READING
Attention | Taekook (Persian Translation)
Short Storyکیم تهیونگ و جئون جونگکوک بهترین دوستای هم بودن اما بعدا احساس پسر جوون تر تغییر میکنه و شکل دیگه ای میگیره. کیم تهیونگ با شخصی به صورت آنلاین آشنا میشه و شروع به قطع رابطه با هر کسی که اطرافش بود میکنه. جئون جونگ کوک، دل شکسته و آسیب دیده، به شدت ب...
4
" رامن میخوری؟ "
" ... "
" اَلو؟! "
" با تو ام تهیونگ! "
" به هر حال... یه روزی من این خونه رو برای همیشه ترک میکنم و تو متوجش نمیشی!" کاسه ی رامنو رو زمین انداختم و ایستادم.