9

142 31 5
                                    

یه باند دور مچ دستم پیچیدم تا نفهمه چیکار کردم.
از حموم اومدم بیرون.

"جونگ کوک؟ اون چیه؟"

"چ-چی چیه؟" ترسیدم.

"تلویزیونو میگم"

"اوه"
من یجورایی ناامید شده بودم.
"نمیدونم"

"باشه"
برگشت و دوباره سرگرم موبایلش شد.

Attention | Taekook (Persian Translation)Where stories live. Discover now