یه باند دور مچ دستم پیچیدم تا نفهمه چیکار کردم.
از حموم اومدم بیرون."جونگ کوک؟ اون چیه؟"
"چ-چی چیه؟" ترسیدم.
"تلویزیونو میگم"
"اوه"
من یجورایی ناامید شده بودم.
"نمیدونم""باشه"
برگشت و دوباره سرگرم موبایلش شد.
![](https://img.wattpad.com/cover/305158650-288-k723638.jpg)
YOU ARE READING
Attention | Taekook (Persian Translation)
Short Storyکیم تهیونگ و جئون جونگکوک بهترین دوستای هم بودن اما بعدا احساس پسر جوون تر تغییر میکنه و شکل دیگه ای میگیره. کیم تهیونگ با شخصی به صورت آنلاین آشنا میشه و شروع به قطع رابطه با هر کسی که اطرافش بود میکنه. جئون جونگ کوک، دل شکسته و آسیب دیده، به شدت ب...
9
یه باند دور مچ دستم پیچیدم تا نفهمه چیکار کردم.
از حموم اومدم بیرون."جونگ کوک؟ اون چیه؟"
"چ-چی چیه؟" ترسیدم.
"تلویزیونو میگم"
"اوه"
من یجورایی ناامید شده بودم.
"نمیدونم""باشه"
برگشت و دوباره سرگرم موبایلش شد.