سلام!
خب این اولین بوکی نیست که دارم مینویسم اما اولین باره دارم اینجا آپ میکنم♡
همونطور که میدونین این فیک نامجون سنتریکه؛ یعنی محور اصلی داستان روی جونی و هیونگهاش میچرخه-
و خب فیکشنی که من رایترش باشم قطعا باتم نامجونه^^
بنابراین ممنون میشم اگه علاقهای ندارین، خیلی راحت ایگنور کنید؛ نامباتشیپرها یه جامعهی کوچکی هستن و ما بین خودمون داریم از علاقهمون مینویسیم؛ نیازی نداریم کسی از ابعاد و عضلات نامجون بگه!!
( اگه فکر میکنین تاپ و باتم بودن در یک زوج همجنسگرا به هیکل و سایز طرفین بستگی داره باید همینجا باهاتون خداحافظی کنم♡)
×شخصیتهای این داستان واقعی نیستن و تمام اتفاقات زادهی ذهن نویسندهست؛ در حالی که فقط از اسم پسران ضدگلوله و گاتسون در این فیکشن استفاده شده و نویسنده هیچ چیزی رو به این افراد نسبت نمیده!×
این کار توی چنل هیونگلاین هم در حال آپه و میتونید پارتهای جلوتر رو از اونجا بخونین♡
هفتهای یکبار آپ خواهیم داشت و همزمان با چنل، اینجا هم پارت جدید رو میذارم-
به سوییت دارکنس خوش اومدین⋆✦⋆
![](https://img.wattpad.com/cover/306539108-288-k950326.jpg)
YOU ARE READING
Sweet Darkness⭑ࣶࣸ (namjoon centric)
Fanfictionخیانت بوی خون میده... بوی کثافت؛ بوی یه شاخه رُز گندیده... گلی که سالها کنارت بود و کنارش بودی؛ بهش رسیدی و از بوی قشنگش لذت بردی و یه روز، از بوی گندش بیدار شدی... همینقدر سریع، به همین اندازه کثیف... Ꮺ 4Some Ꮺ Hyungline Ꮺ BottomNamjoon x Top Hy...