CHAPTER 2 : The court

308 74 63
                                    

با انگشتهاش شقیقه ش رو ماساژ داد تا یکم سردردی که صدای رو اعصابه اونها بوجود آورده بودن کمتر بشه "برای هزارمین بار میگم...." بهشون خیره شد و با لحن کلافه ای ادامه داد "من از هیچی خبر ندارم!! اون لعنتیا برای من نیستن! چرا اینو نمیفهمید؟؟؟"

"پس یعنی میگی دو کیلو و نیم شیشه همینجوری با جادو زیر تختت ظاهر شده؟؟!"افسر پلیس با حرص گفت دستش رو روی میز کوبوند

تهیونگ که سعی داشت خونسردیشو حفظ کنه تا بلند نشه با صندلی اون افسر زبون نفهم رو مثل سگ بزنه، نفس عمیقی کشید "من فقط میخوام با وکیلم حرف بزنم."

افسر پلیس مرد با شنیدن حرف تهیونگ نگاه کوتاهی به همکارش انداخت و زبونش رو از حرص روی لبش‌ کشید، سرفه ای کرد و از جاش بلند شد و‌ درحالی که به سمت در قدم برمیداشت چیزی زیر لبش‌ گفت و به همراه همکارش از اتاق بازجویی بیرون رفتن

تهیونگ هم سرش رو روی دستهاش گذاشت و پلکش رو روی هم فشار داد
انقدر همه چیز سریع اتفاق افتاده بود که حتی فرصت هضم کردن ماجرا رو پیدا نکرده بود!

"کی میتونه همچین کاری کرده باشه...." آروم گفت و سرش رو از روی دستش، گذاشت روی میز "کی.....همممم..." سرش رو بلند کرد و خیلی آروم روی میز کوبید، چندبار این کار رو تکرار کرد همونطور که میگفت "کی....کی....کی.....تا جایی که یادم میاد با کسی دشمنی نداشتم......به جز تمام کسایی که تا الان دستگیرشون کردم‌..."

"کی میتونه باش-" حرفش قطع شد لحظه ای که چیزی تو ذهنش جرقه زد
از روی نا باوری خندید و با چشمهای گرد شده ش به روبروش خیره شد "چرا تا الان به ذهنم نرسیده بود!! معلومه کار‌ کیه!!"

درحالی که حس میکرد خونش داره از روی عصبانیت به جوش میاد از سر جاش بلند‌ شد و گفت "مطمعنم کار اون جی سیه حروم زاده‌س!!! اره!!چرا تا الان متوجهش نشدم؟؟؟!"

دندوناش رو روی هم فشار داد و عیشی گفت "چون دید دیگه واقعا داره توی خطر میوفته و ممکنه هر لحظه به دست من بیوفته زندان سعی کرد منو از سر راهش برداره!!! اون ک-"

با باز شدن در فوشی که میخواست بده نا تموم موند و نگاهش روی مردی که وارد شد رفت "اوه! وکیل کانگ!! درست به موقع اومدی!"

وکیل تهیونگ، وکیل 'کانگ جه این' با تعجب به سمت میز رفت و روی صندلی نشست "چیزی یادتون اومد؟"

تهیونگ انگشت اشاره ش رو روبه وکیلش گرفت و گفت "بینگو!" سرش رو به وکیل کانگ نزدیک تر کرد و با تن صدای آروم تری ادامه داد "از پرونده ای که من اخیرن روش کار میکردم که باخبری...جی سی و گروهش"

وکیل سرش رو به نشونه تایید تکون داد "من نود و هشت درصد- نه! نود و نه درصد مطمعنم که اون گروه برام پاپوش دوختن! میدونم کار اون جی سی عوضیه از اونجایی که من براش بزرگترین تحدید بشمار میومدم!"

kiss markDonde viven las historias. Descúbrelo ahora