این چن روز نبودم چقد ماجرا پیش اومد!!
وای خب این یکی:)
دیروز پریروز بودم دندانپزشکی...بعد منتظر بودیم بریم تو دکتر ویزیت کنه...بعد یه دختر حدودا شونزه هیفده ساله کنار مامانم نشست و داشت با گوشیش کار میکرد:))مامان:دم گوشم میاد میگه_اینم مث تو فن بیتیاسه:/
من:عههههههههه؟؟؟!!جدییییی؟؟!!!!با حالت خرذوق_
مامان: پوکر _عاره:/
من: گوشیشو نگا میکنم_والپیپیرش یک فرد کرهای بود که زیاد مشخص نبود قیافش_حالا شاید فن بیتیاس نیست..چندین بند وجود داره..شاید فن اکسوعه:/
مامان:همممم:/
من: دقیقتر گوشیشو نگاه میکنم_نه فن بیتیاسه بک گراندش جیکیعه•'~'•یاهینثذیایع
..
..
..
..
حالا یکم میگذره و میبینیم که داشت تو تلگرام خبرارو میدید و میخوند...
مامان:وضعشم خیلی داغونه:/
من:جرجرجرججراستسهصمثتبن....
با اینکه باید اونجا عصبی میشدم ولی جدن حالت مامانم مود بوددغسغساسذذیاسای
CITEȘTI
دوپس دوپس
Umorجدی احساس خجالت دارم وقتی اینجارو میبینم، فقط پاکش نمیکنم چون خیلی کوچولو موچولو بامزه بودم، سیریسلی خجالت اوره، نیا😭