از مامانم بیشتر خوشم اومد")

24 3 0
                                    

مامانم چن وخ پیش رفته بود ی شربال‌لی مثل شربال من گرفته بود_
من:چرا شربال من رنگش رفته؟
مامانم:بهرحال تو شستی چنبار شربالتو.
من:هممم..
مامانم:نگا کن...تو کلی تا زدی رسیده ب زانوت اما من همینجوریش تا این اندازه‌است...با حالت پوزخندطور_
من:با حالت پوزخند_آخه تو خیلی بلندی دااااا.....(در حال گفتن دااااش)ک وسطش یادم اومد ک بروووووووو،دیس ایز یور ماام!!
و خینگ دادم و رفتم تو اتاق وسطیو از پنجره بیرونو نگاه کردم..

ینگشالله ک نفهمیده باشه تا چ اندازه وضعم خرابه")







پ.ن:حالا تا زانو نه...منظور اینه که دادی یکم بالا:/

دوپس دوپسWhere stories live. Discover now