✞• 𝐂𝐡𝐚𝐩𝐭𝐞𝐫 𝟐𝟏

802 181 35
                                    

اهنگ این پارت:Amir Tatalo_ mal man bash

سه روز اول مثل همیشه پیش رفت و تنها سردرد کمرنگ و بیحالی از جونگکوک دیده میشد که با وقت گذروندن کنار امگای محبوبش زمان به سرعت میگذشت و چیز زیادی از سردردش متوجه نمیشد
اونا باهم فیلم کمدی تماشا کردن، تو حیاط بزرگی که در اونجا وجود داشت قدم زدن، کتاب برای هم خوندن، درمورد خیلی چیزا باهم صحبت کردن
با صدای ناله های دردناکی چشمای خواب آلودش و باز کرد و به جونگکوک که بغل دستش دراز کشیده بود و صورتش از درد مچاله شده بود و عرق روی پیشونیش میدرخشید نگاه کرد
"جونگکوک! چیشده؟"

چشمای خمار قرمز رنگ آلفا به چشماش نگاه کرد و آب دهنشُ به زور قورت داد "جیمین.. سرم خیلی درد میکنه... بدنم خیلی کوفتست"
امگا با نگرانی به بدن آلفا تو تاریکی نگاه کرد و خودش رو جلو کشید "برم دکتر بگم بیاد هوم؟ حتما راه حلی برای سردرد و کوفتگی بدنت دارن"
برگشت تا بره ولی با اسیر شدن مچ دستش سرشُ برگردوند و به جونگکوک نگاه کرد
"نرو، فقط ببوسم لطفا"
نفس عمیقی کشید و به چشمای ملتمس آلفا نگاه کرد، دوباره سرجای قبلیش نشست وموهای نم دار جونگکوک رو به عقب هل داد
"بوسه چه بدردت میخوره"
آلفا همونجور که از درد نفس نفس میزد لبخند تلخی زد و با چشمای سوزان قرمز رنگش به امگا خیره شد "هنوز باورت نشده تو مسکنی برای دردام؟"

لبشُ از داخل گزیدو لبخند کمرنگی به جونگکوک زد، نمیدونست چی باید بگه
پس برای اینکه به اون فضای معذب کننده پایان بده روی بدن آلفا خم شدو لب بالایی آلفا رو میون لباش گرفت و تاج لبشُ مکید
صدای نفسای عصبی جونگکوک به گوشش میرسید، دستای داغ الفا زیر لباسش خزیدن و روی پهلوهای سردش نشستن
از گرمای بدنش ناله ای کرد و یه دستشُ روی بازوش گذاشت و آروم شروع به ماساژ دادنش کرد
کمی فاصله گرفت و لباشُ روی گونه آلفا گذاشت و به صدای نفساش گوش داد
"جیمین"
قطره اشکی از گوشه چشم جونگکوک سرازیر شد که جیمین روی اونو بوسید
"جانم"
"خیلی حالم بده"
بوسه بعدیش روی شقیقه عرق کرده آلفا نشست و بعد به چشماش نگاه کرد
"میدونم عزیزم، سعی میکنم حواست و پرت کنم ولی اگه خوب نشدی میرم دکتر رو بیارم باشه؟"
"باشه"

بوسه کوتاهی روی لباش زد و دستشُ روی بالا تنه برهنش کشید و نوک سینشُ توی دهنش کشید و شروع کرد به لیس زدن و مکیدنش
دست دیگش رو از کش شلوار آلفا رد کرد و فشاری به دیکش آورد و به نالش گوش داد
به آرومی انگشت شستش و از روی باکسر روش میکشید و فشار کمی بهش میداد
میتونست تغییراتی که داشت تو پایین تنش ایجاد میشد و زیر دستش حس میکرد، سنگین شدن عضو آلفا زیر دستش تحریک کننده بود
مک محکمی به سینه آلفا زد و ازش فاصله گرفت و لباشُ به گوشش چسبوند و بوسیدش "به حرفام گوش کن باشه؟"
وقتی تایید آلفا رو دید دیکشو از باکسرش بیرون کشید و شستشُ به آرومی روی طولش کشید
ناله های ریز از روی رضایت آلفا بهش حس غرور میداد؛ ولی نگرانیش انقدری زیاد بود که اصلا به این چیزا توجه نکنه
"آروم باشُ سعی کن نفس عمیقی بکشی؛ آفرین خوبه عزیزم"
لیسی به لاله گوشش زد و نفس عمیقی کشید " تو سردرد نداری باشه عزیزم؟ یه روزی که خیلی دوست داری با اتفاقاتی که دوست داری تصور کن"

𝑯𝒚𝒖𝒏𝒈 𝒐𝒓 𝒎𝒂𝒕𝒆𝟐Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt