(از زبان تهیونگ)
اون برده ام بود، فرقی نداشت چی بخواد فقط باید از من اطاعت میکرد و تمام...
فقط چرا حس میکنم اون برام بیشتر از برده است!_پس چیه منی؟
+برده
خوبه ای زیر لب زمزمه کردم و دوباره رو بهش گفتم:
_کفشام کثیفه نگاه کن!
با تعجب ولی پوکر به کفشام زل زد. با انگشت اشاره ام به کفشم اشاره کردم.
_چونه ات به کفشم برخورد کرد! کثیف شده!!! یالا با زبونت تمیزش کن.بدونِ اینکه یک اینچم تکون بخوره به کفش زل زده بود این بار با حالت تهدیدوار و عصبی لب زدم:
_منتظره چی ای حیوون یالا؟چهار دست و پا نزدیکتر شد و جلو اومد زبونشو به نوک کفشم چسبوند. آروم شروع کرد به لیس زدن.
نفسام که نامنظم شده بود از این صحنه هورنی رو بزور کنترل کرده بودم.
این توله فقط مال من بود؛ جسم. روح.همه چیزش متعلق به منه...
یهو یک فکر کثیف به سرم زد و همزمان که داشت کفشمو لیس میزد ازش مشغول فیلم گرفتن شدم و تو گپ خاصی که فقط مستر ها که مثل خودم از خانواده های بالا رتبه ان عضو بودن اون فیلم رو فرستادم.
فقط جوری فرستادم که قیافه کیوتش نیوفته.
به ده دقیقه نکشید که نصفه افراده اونجا شروع کردن به ریپلای کردن.
کلا چهل و پنج عضو با این گرایش داخل اون گپ عضو بود.
یکیشون رو فیلم ریپلای کرد و گفت:
... مهمونیه؟منظورشو میفهمیدم پس فقط با تگ کردن چهار تا مستر عین خودم اونا با اسلیو(برده) رو دعوت کردم و لوکیشن فرستادم.
میدونستم تا رسیدن تک تکشون نیم ساعتی طول میکشه واسه همین فکری به سرم زد!
_بسه چهار دست و پا از پله ها برو بالا تو اتاقت رو تخت دراز بکش.🔞شروع صحنه های🔞
ده دقیقه بعدش بعد رفتنش تو اتاق منم به اتاقش هجوم بردم.
زانوهاشو جمع کرده بود و رو تخت دراز کشیده بود.
_پاهاتو باز کن توله زیر پاهاتو برای ددی بگیر.
خمار شدن چشماشو میتونستم از هورنی شدن و سخت شدن دیکش از رو شورتش ببینم.
بدون معطلی تو اون پوزیشن خوابید.
_________________________________________پوزیشنی که تهیونگ به یونگی گفت تو اون حالت قرار بگیره!😳🤤
_________________________________________
YOU ARE READING
انتخابِ اشتباه! فصل اول (تکمیل شده)
Teen Fictionخیلی برام سخته باهات تو یک کلاسم؛ درسته که ته کلاس میشینی ولی دونستن اینکه تو توی اون دنیایی زندگی میکنی که منم میکنم دلمو بلرزه در میاره؛ دست خودم نیست ناخواسته و یواشکی عاشقت شدم! _____________________________________________________ موضوع: مین ی...