s2 - part4

344 97 44
                                    

یک سال قبل:

-کی متوجه شدین؟
+حدود سه ساعت پیش. اولش تصور میکردیم سیگنال ماهواره های همسایه باشه اما وقتی تیم شروع به آنالیز کردن متوجه شدیم ترکیبش متفاوته
تاکویا زیر نگاه خیره و جست و جوگر ژنرال واتانابه معذب بود.
-متفاوت و غریبه؟
فیزیکدان نگاهش را به صفحه ی نمایشگری داد که برای چندمین بار در حال آنالیز سیگنال ها بود.
+آشناست
دوباره به ژنرال نگاه کرد.
+کدهاش از دسته ی همون کدهاییه که چهارسال پیش براش یه ویدئو از جاکسا ارسال شده

واتانابه متفکرانه صورتش را در هم کشید اما پیش از اینکه بتواند سوال دیگری مطرح کند یکی از اعضای پایگاه سراسیمه تاکویا را صدا زد.
-دکتر ترادا، از همون سیگنال داریم پیام رادیویی دریافت میکنیم
دانشمند جوان یه سرعت خود را به اپراتور رساند و ژنرال هم در کنارش ایستاد. میتوانستند صداهای درهمی از تلاقی سیگنال ها را بشنوند.
+باند رو تقویت کن، دارن تلاش میکنن یه چیزی بگن
اپراتور اطاعت کرد و کم کم صداها واضح تر میشد.
-ما..لاکونا...دریاف..پاسخ..
کلمات هنوز هم بی معنی بودند. تاکویا با اخمی از دقت بر پیشانی به کلمات گوش میداد، کلماتی پراکنده و منفصل.
-سفینه..فرود...

-نمیفهمم
دانشمند جوان کمر راست کرد و به ژنرال خیره شد.
-از حیطه تخصص من خارجه، باید از جاکسا کمک بگیریم
ژنرال واتانابه به همان حدسی فکر میکرد که در ذهن تاکویا میچرخید و همین او را نگران و مردد کرده بود. با طولانی شدن سکوت مرد، تاکویا قدمی جلوتر گذاشت.
-ژنرال لطفا به جاکسا دستور ورود بدید
اپراتور که بلاتکلیف به چهره ی فرمانده نگاه میکرد به محض حرکت سر ژنرال به سمت مانیتور چرخید.
-از مقر فرماندهی به جاکسا، اپراتور یاماری صحبت میکنه
-از جاکسا به فرماندهی، اپراتور منتظر دریافت هستیم
-الان داده هایی رو براتون ارسال میکنم، به دستور ژنرال واتانابه فرستنده رو ردیابی و نتیجه رو اعلام کنید

دریافت صداهای منقطع تا چند دقیقه بعد ادامه داشت و تلاش پایگاه برای یافتن نتیجه بی فایده بود. باید منتظر پاسخ جاکسا میماندند. یک ساعت بعد بالاخره پاسخ دادند:
-از جاکسا به پایگاه مرکزی
تاکویا به محض شنیدن صدای اپراتور جاکسا به سمت مانیتور دوید و واتانابه هم با گام های عجول او را دنبال کرد.
+تاکویا ترادا هستم
-دکتر ترادا ردیابی انجام شد، فرستنده یه سفینه ی غریبه ست که طبق بررسی ها هیچ اطلاعاتی مرتبط با اکتشافات فضایی کشورها نداره، زبان کدنویسی اطلاعاتش کاملا با زبان برنامه نویسی رایج متفاوته. چیری که مشخص شده اینه که این سفینه در فاصله ی حدودی پنجاه میلیون کیلومتری زمین قرار داره، جایی در نزدیکی مریخ، و با توجه به سرعت حرکتش به سمت زمین کمتر از سی روز دیگه وارد جو میشه

تاکویا که تا آن لحظه شنونده بود با صورتی جدی پرسید:
+چطور تا این اندازه به زمین نزدیک بوده و شما متوجهش نشدید؟
-قربان پیش از فعالسازی فرستنده هیچ داده ای ازش دریافت نشده چتر امنیت رادارش خیلی قوی بوده و به همین خاطر سیستم راداری ما اون رو یه شهاب سنگ یا زباله ی فضایی تشخیص داده
فیزیکدان جوان کمی فکر کرد.
+تونستید امواج رادیویی رو تقویت کنید؟
-بله، اما از همون لحظه تا الان هیچ پیغامی ارسال نکردن و ما منتظریم، به محض این ک...
سکوت اپراتور باعث شد تاکویا که تا آن لحظه با کمر خمیده کنار صندلی ایستاده بود با اضطراب بنشیند.
+چه خبره؟
اپراتور بی هیچ حرفی صدای دریافتی را روی خط ارتباطی پخش کرد.
"اینجا سفینه لاکوناست. ما مردم سیاره ی لاتونا هستیم، نزدیک به مریخ و در حال رسیدن به زمین، کسی صدای ما رو میشنوه؟"
صدای زنی بود که جملاتش را به انگلیسی بیان میکرد و با نگرانی بارها و بارها تکرار میشد.
تاکویا به ژنرال خیره شد و پیش از رفتنش این جمله را شنید:
-باید اطلاع بدم

TITAN || KookMinWhere stories live. Discover now