پارت ۳

321 78 16
                                    

https://pin.it/qwgeXFZ

یون و جون دوستان @_@

//////////////////

سه تامون به هم زل زدیم با درک کامل قضیه یون و جون بالا پایین پریدن و افتادن روی گوشی هاشون

منم سریع گوشیم و از توی جیبم در اوردم و شماره تهیونگ و گرفتم بعد چند بار بوق زدن جواب داد _ بله سوک چیشده؟

با هیجان با صدایی شبیه داد زدن گفتم _ تهیونگ من راست کردمممم.

تهیونگ _ عا به چپ... وایسا چی ؟؟ چی کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

با ذوق گفتم _ همون دیگه دیکم بالاخره بلند شدددددد.

تهیونگ از اون ور داد زد _ تو راست کردی؟؟؟ جونگککککوکککک اون بالاخره راست کردددددددد... وای بالاخره نوه های ایندم بلند شدننننن.

با حس صدای جیغ و داد اون طرف گوشی هیجان منم بیشتر شد..

جون و یونم با خوشحالی سمتم حجوم اوردن و بغلم کردن با حس یه چیز بزرگ که به بدنم فشرده میشد و رایحه ی لاوندر غلیظ شده توی دماغم با چشمای گرد شده به خودم‌ نگاه کردم با دیدن بدن لخت یون و جون داد زدم و دستام و جلوی چشمام گرفتم _ یا شما کصکشا چرا لختین جلو منن...چشمای نازنینمممممممم ...فاککککک لباسای نازنین ترمممممممم.

با خوردن پس گردنی به گردنم اخی کشیدم و تونستم ساکت بشم ....اون دوتام رفتن توی اتاق تا لباس بپوشن...

وایسا ببینم اگه جفتشون لختن پس یعنی داشتن یه کاری میکردنننن یا کردن؟ یعنی من الان وسط سکسشون رسیدم... داد زدم_ یا بگین که دقیقا وسطش نبودین .... ننننن الان یعنی من بدن کثیف شمارو بغل کردم؟.... خدای من برادر زاده های به دنیا نیومدم الان رو لباسامن ..شتتتت

با اخرین سرعت خودم و انداختم تو حموم و لباسام و در اوردم با دیدن چیز وسط پام که قد علم کرده بود یه لحظه کپ کردم

توی دستم گرفتمش و این ور اون ورش کردم... عجیبه....

یعنی همه اینجوری میشن؟؟...یجورایی میخواره... حجمش 2برابر شده قبلا که انقدی نبود... یکمم درد داره...

با خوردن تقه ای به در حموم به خودم اومدم و از بازی کردن با اون درخت وسط پام رو بیخیال شدم یون درو باز کرد و وارد شد اینبار نوبت اون بود که بکوبه رو چشش و بگه که یه چیزی تنم کنم

حوله ای دورم پیچیدم و گفتم _ییی..یون... الان با این چیکار کنم؟

یون لبخند دیوثی زد دستشو بالا اورد و گفت _ این و میبینی از این به بعد این میشه رفیق فابت ...

با گیجی گفتم _ چرا باید دست تو بشه رفیق فاب من؟

یون با کف دست یکی کوبید رو پیشونیش و گفت _ دست من نه احمق دست خودت میشه رفیق فابت...

آنتی رمنس Where stories live. Discover now