سلام
این فیک ترجمه شدست و اسم اصلی که نویسنده انتخاب کرده married بود اما برنامه این شد اسمش بشه مانستر
جونگکوک از بیرون یه هیولاست جوری که همه میترسن ازش ولی همین هیولا وقتی بهش محبت بشه و دوست داشته بشه میتونه بزرگترین حامی باشه..
روند داستان آرومه و زیاد بالا پایین نداره و بیشتر شاهد تلاش تهیونگ و جونگکوک برای دوست داشتن و دوست داشته شدنه!کاپلاش بیشتر تهکوک ازون وسطا یکم نامجینه و جیمین داستان هم یه مدیر عالی واسه جونگکوکه
به تهکوک مانستر یکم فرصت بدین و ازش لذت ببرید
بنفشتون دارم💜
YOU ARE READING
༆𝙈𝙊𝙉𝙎𝙏𝙀𝙍-✔️
Fanfictionجئون جونگ کوک پسری خشمگین و زخم خورده به اصرار پدرش باید ازدواج میکرد. اما خب از اونجایی که گی بود باید دنبال یه لیتل بوی میگشت تا به اجبار پدرش تن به ازدواج اونم با یه دختر... نده! حالا چی میشد اگه این لیتل بویی که سر راه جئون جونگکوک قرار میگیره...