در این بوک وانشات یا چندشاتی ..
و همینطور ایده های فیکای جدید برای آینده قرار میگیرد
دوست داشتید بهش سر بزنید
اسمات اند اسمات ..شایدم روزمرگی
از ویکوک و کوکوی
ℂ𝕠𝕦𝕡𝕝𝕖 : "'ᴠᴋᴏᴏᴋ.ᴋᴏᴏᴋᴠ'"
ꜰɪᴄ ɴᴀᴍᴇ : 𝙾𝚗𝚎 𝚜𝚑𝚘𝚝 𝚊𝚗𝚍 𝚒𝚍𝚎𝚊
𝚜𝚝𝚊𝚛𝚝 :...
کیم تهیونگ جفت آلفای خودش رو داشت ، به اینکه امگا و بتای خودشو پیدا کنه اصلا اهمیت نمیداد ...
درواقع خوشحال بود که جفت امگاشو نمیبینه !
معتقد بود با ملاقات جفت لوس و ضعیفش گرگش نسبت بهش کشش پیدا میکنه اون همین الانم با داشتن آلفای زیباش ، خوشحال زندگی میکرد و چیز دیگه ای نمیخواست ، پس هیچ لزومی نداشت یه امگای ضعیف و لوس رو کنار خودش بیاره
اما واقعا جفت امگایی داشت؟؟ یا ... فقط اینا چیزایی بود که مادرش بهش گفته بود ؟؟