03

95 30 11
                                    

این وضعیت نفرین شده کِی تموم میشه؟! کارما تا کجا میخاد کشش بده؟؟؟!!

جیمین تقریبا داشت گریش میگرفت!
لعنت ب این وضع اون باردار بود و هورموناش هم اصلن باهاش شوخی نداشتن!
و کیم فاکینگ تهیونگ ب شوهرش چسبیده بود و نمیخاستتت ولش کنه!!
اما برای جیمین سواله... چرا؟ چرا تهیونگ باید همیشه مرکز توجه میبود؟؟ و چرا اون لباس فاکینگی رو پوشیده بود... و خودش یه کتو شلوار مشکی پوشیده بود!
اوکی... جیمین از تهیونگ ممنون بود... چون از امشب ب بعد جیمین قرار بود مرکز توجه همسرش بشه!!

****************************

(استایل تهیونگ)

****************************

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

****************************

(استایل جیمین)

****************************

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

****************************




جین ک بغل دست جیمین نشسته بود.. کمی خودشو ب سمت جیمین متمایل کرد و در گوش جیمین گفت. :

جین : جیمینا تو خیلی از اون بهتری... خیلی... دقت کن... نگاه کل جمع رو توعه.!

همزمان با تک تک کلماتش ب تهیونگ و جونگکوک نگاه میکرد!.

هوسوک رد نگاه جین و گرفت و پوزخند زد.
حرف جین و ادامه داد و با تن صدایی ک فقط خودشون بشنون گفت. :

هوسوک : جیمینا... تو ساده زیبایی... وقتی بدون میکاپ میبینمت دهنم از زیبایی باز میمونه و جین هیونگ باید بیاد برام ببندتش.!

𝑻𝒉𝒆 𝒔𝒕𝒂𝒕𝒖𝒔 𝒊𝒔 𝒈𝒓𝒂𝒚Where stories live. Discover now