ووت بدین :)
پسر با صدای آرومی پرسید:
- هیونگ؟
- بله؟
- چیزی میخوری؟یونگی نفسش رو با کلافگی بیرون داد.
از وقتی باردار شده بود و هورمونهاش بهم ریخته بودن، حس میکرد صبوریش رو از دست داده.سمت پسر چرخید و زیر لب و درحالی که سعی داشت خودش رو کنترل کنه بهش گفت:
- چرا یه سوال رو بیست بار میپرسی؟! گفتم گرسنه نیستم!پسر جواب داد:
- آخه هنوزم باورم نمیشه که میتونی حرف بزنی! میخوام مطمئن شم!راست میگفت؛
فردای اون شب وقتی بیدار شده بود، فکر میکرد یا توهم زده یا خواب دیده که یونگی حرف زده.
ولی وقتی به خونه برگشت و از یونگی حالش رو پرسید و یونگی جواب داد خوبم فهمید توهم نزده!
اون روز جونگکوک از شدت خوشحالی تا چند ساعت گریه میکرد و اینکه یونگی از کی حنجرهش خوب شده و میتونه حرف بزنه براش مهم نبود!
تنها چیزی که مهم بود یونگی بود و توجهی که این مدت بهش نشون میداد.
یونگی براش غذا میپخت و توی ظرف غذا میذاشت تا جونگکوک وقتی سر کار هست بخوره.
یونگی نفسش رو بیرون داد و دستش رو روی پای پسر گذاشت و رونش رو فشار داد.
تا خواست حرفی بزنه در مطب دکتر باز شد و پرستار به چینی گفت:
- لی شین ین و همراهش بیان تو!جونگکوک سریع از جاش بلند شد و دستش رو دراز کرد تا کمک کنه یونگی هم بلند شه.
یونگی با کمک پسر بلند شد و داخل اتاق رفت.
روی تخت دراز کشید و دکتر حین انجام معاینه اولیه ازشون پرسید که برگه رضایت نامه رو امضا کردن یا نه؟
جونگکوک سرش رو تکون داد.
برگه رضایت نامه یعنی اینکه اگه هر اتفاقی طی انجام آزمایش برای جنین یا شخص باردار افتاد، بیمارستان یا دکتر هیچ مسئولیتی ندارن و مسئولیت همه چیز با خود اونهاست.
آزمایش یه کمی خطرناک بود ولی چارهای نداشتن و باید به خاطر بچه حتما انجامش میدادن.
دکتر اول تمام وسایل رو ضدعفونی کرد و بعد پروب دستگاه سونوگرافی رو روی شکم یونگی تکون داد؛
بعد از اینکه موقعیت جنین رو تشخیص داد، سوزن بزرگ و بلندی رو از بین وسایل استریل بیرون آورد.
جونگکوک با دیدن اندازهی سوزن، آب دهنش رو قورت داد و سریع پرسید:
- این سوزن بلند برای چیه؟دکتر براشون توضیح داد که با این سوزن آزمایش انجام میشه.
[ بچهها توی چنل فیلم آزمایش آمنیوسنتز رو گذاشتم، اگه دوست داشتین نگاه کنین :)
@ur_safe_here ]
![](https://img.wattpad.com/cover/333186394-288-k134260.jpg)
YOU ARE READING
Death In The Darkness (completed)
Mystery / Thriller[تمام شده] حتی نمیتونم ازت بخوام که منو ببخشی یونگی کاش فقط یه بار دیگه باهام حرف بزنی هیونگ، سکوتت داره جونمو میگیره..! ━━━━━━━━━━━━━━━━ به گفتهی ریدرا، نمیدونی سر انگست بودنش عر بزنی یا به خاطر فلاف و کیوت بودنش اکلیل بالا بیاری •ㅅ• پس ممکنه سر...