سلام به همه ی بچه های شب، الا هستم.
می دونم که چه قدر منتظر بودین که بلاخره با ناکتیفانی برگردم و دوباره با هم طلوع شب رو ببینیم.
خب ناکتیفانی اینجاست!!
بهتره قبل از هر چیز بفهمیم اصلا با کیا توی این داستان سر و کار داریم...
نه؟{Jeon JK}
این پسر کوچولو جئون جونگ کوکه.
جونگ کوک ۱۹ ساله است،
معلوم نیست پدرش کیه و مادرش رو هم از دست داده.
بعد از اون مجبور میشه با خاله و شوهر خاله اش زندگی کنه.
از اونجایی که شوهر خاله اش یه عوضی تمام عیار بوده و کوک رو آزار میداده کوک فرار می کنه و قبل از اینکه یونگی و هوسوک پیداش کنن مدت زیادی جیب بُر بوده.عاشق خوندن و گیتار زدنه و تخصصش توی باس زدن هست.
بعد از تموم شدن دبیرستان دانشگاه نرفته.
همه میگن صداش بهشتیه ولی خودش زیاد اعتماد به نفس نداره.افسردگی حسابی دست و پاش رو بسته و خونه نشینش کرده.
:))جونگ کوک عملا چه از لحاظ احساسی چه جسمی یه باکره است!{Kim Teahyung}
این ددی که مشاهده می کنید کیم تهیونگه.
تهیونگ ۳۰ سالشه و پسر یکی از ثروتمند ترین خانواده های ساکن گانگنامه اما اگه فکر می کنید زندگی خیلی لاگژری و با کلاسی داره سخت در اشتباهید!
YOU ARE READING
Noctiphany | Vkook, Sope ᴼⁿᵍᵒⁱⁿᵍ
Fanfictionجونگ کوک، یه پسر منزویه که تنها آرزوش گیتار زدن و خونده توی یه راک بنده. اما مشکل اینجاست که اون و خانواده ی مرموزش یه قراری بستن: روز ها هیچکس از خونه بیرون نمیره! در عوض شب ها تنها فرصت جونگ کوک برای زندگی بین مردم شهره. هرچند ملاقات خجالت آورش با...