پارت دهم

78 10 3
                                    

حالتون چطوره عزیزکرده ها؟

مث همیشه یادتون نره مرلین دوستتون داره♡

بریم پارت ده

*********

_ میبینم زبون دراوردی مرلین دراکر قبلا باهام حرف میزدی لکنتتو به زور کنترل میکردی حالا به خودت جرئت میدی که مسخرم بکنی؟

+آ..لفا من منظوری نداشتم لطفا عصبی نشو

هنوزم به سمتم میومد و اون نگاه یخی و ترسناک هرلحظه عمیق تر میشد و حس میکردم به روحم زل زده 

به فاصله ی چند میلی متریم که رسید از ترس اینکه بلایی سرم بیاره چشامو بستم و دستامو روی سینش گذاشتم که متوجه لرزش بدنش شدم

چشامو با شک باز کردم که دیدم رنگ صورتش داره به کبودی میره و با نگاه من دوباره صدای خنده های بلندش توی خونه پیچید

_ وای.. مرلین قیافت خیلی کیوت شده بود نگو که واقعا ترسیدی

+ آروینننننن خودم‌قاتلت میشم با چاقوی خودت تیکه تیکت میکنمممممم

_ یه وقت وسط چاقو بازیات دستتو نبری عروسک

+ ازم دور شوووووو ایندفعه بچمم ورمیدارم میبرم باخودممممم

_ باشه ولی قبل رفتن باید خوب استراحت کنی میدونم ظهرم خوابیدیم اما این‌چند روز فشار زیادی روی من بوده و الان واقعا به یه خواب طولانی و رایحت نیاز دارم تا کمی ارامش بگیرم

میتونم امشبتو برای خودم کنم امگای من؟ میشه آرامشم بشی؟

+ باشه بیا بریم

بی حرف به سمت اتاق خواب رفتیم و رایحمو آزاد کردم که متوجه نفسای عمیقی که اروین میکشید شدم ناخوداگاه لبخندی زدم و ذوق ریزی کردم که باعث شیرین تر شدن رایحم شد و لبخندکمرنگی روی لباش نشست

بعد از عوض کردن لباسام توی حموم به سمت تخت رفتم و دراز کشیدم و سوالی که از اول شب ذهنمو مشغول کرده بود پرسیدم

+ میگم اروین چطوری اونقد زود حموم کردی؟ 

نگاهی به صورتم انداخت و به سمتم اومد ؛ یهو نصف وزن خودشو روی من انداخت و بدنمو بغل گرفت و سرشو روی سینم گذاشت 

سنگینی تنش روی تنمو دوست داشتم پس فقط توی سکوت دستمو بین موهاش بردم و اروم نوازشش کردم که لبخندی از رضایت زد 

_ توی روسیه که بودیم برای حمام رفتن یه قانون وجود داشت به اسم سه سه یا سه 

فقط میتونستی سه روزی یک بار با اب سرد سه دقیقه حموم کنی

اگه چهاردقیقه میشد باید با همون بدن خیس و یه باکسر میرفتی توی سرما و سه دور دور حیاط پادگان میدوییدی و خب دمای روسیه رو قطعا میدونی چطوریاس مگه نه؟

○ 𝕱𝖗𝖔𝖟𝖊𝖓 𝖒𝖔𝖔𝖓 ○Where stories live. Discover now