The Untamed - Part 13

289 57 3
                                    

از ماشین پیاده شد و همینطور که کتش رو مرتب میکرد؛ نگاهی به عکاسا و فیلمبردارایی که دور تا دور محوطه ایستاده بودن انداخت. چرخید و منتظر تهیونگ شد تا اون هم از ماشین پیاده شد و کنارش ایستاد.
تهیونگ با تعجب به حجم عظیمی از طرفدار و خبرنگار که اونجا جمع شده بودن نگاه کرد.
فکرشم نمیکرد خارج از کشو انقدر طرفدار داشته باشه!
هردو به همراه یونجون و چندتا از استفای کمپانی راهی سالن شدن.
وقتی وارد شدن کارکنان سالن اونا رو به سمت صندلی هاشون راهنمایی کردن.
تهیونگ نگاهی به اطراف انداخت و با دیدن بعضی از سلبریتی های هالیوودی ابروهاش بالا پریدن.
_اونا اما استون و رایان گاسلینگن؟!
جونگ کوک با دیدنشون سری تکون داد و گفت:
_خودشونن
تهیونگ_نمیدونستم قراره ببینمشون
زنی که داشت راهنماییشون میکرد جاشون رو بهشون نشون داد که جونگ کوک دستش رو آروم پشت کمر تهیونگ گذاشت و همینطور که به صندلی اشاره میکرد گفت:
_بیا، اینجا باید بشینیم
تهیونگ اول جاخورد و بعد از کمی مکث رفت و نشست.
بعد از رسیدن همه ی مهمونا ایونت شروع شد و فشن شوی کالکشن بهاره هم آغاز شد.
مدلا یکی یکی میومدن و میرفتن و مهمونای ایونت از بعضیاشون که خیلی خاص تر بودن عکس و فیلم میگرفتن.
تهیونگ با دقت به همه نگاه میکرد و زیر نظر میگرفتشون و اصلا حواسش نبود کسی که کنارش نشسته چطوری خیره شده بهش!
جونگ کوک تمام مدت داشت بهش نگاه میکرد و اصلا به فشن شو توجهی نمیکرد.
علاوه بر چهرش استایلش رو هم زیر نظر داشت اما یهو یاد صحنه ای افتاد که از پشت شیشه بدن خوش فرمش رو برهنه دید!
"نه جونگ کوک الان نباید به یادش بیاری"
اینو توی دلش تکرار کرد و سعی کرد که دیگه به تهیونگ نگاه نکنه.
سرش رو تکون داد و نگاهش رو به سمت استیج داد.
وقتی فشن شو تموم شد چند نفر از مدلا و بعضی از هنرمندا واسه عکس گرفتن با تهیونگ و جونگ کوک پاپیش گذاشتن.
جونگ کوک با کسایی که ازش میخواستن جدا عکس میگرفت و تهیونگم همینطور فقط دو سه تا عکس رو باهم گرفتن تا وقتی که عکاس برند اومد پیششون.
+لطفا همراهم بیاید باید چندتا عکس ازتون بگیرم
دنبال عکاس رفتن و توی راهرویی که پشتش خلوت بود و منظره ی مناسبی داشت ایستادن.
در حالی که زاویه عکسبرداریش رو تنظیم میکرد خطاب به اون دوتا گفت:
_لطفا یکم نزدیک بهم بایستید
جونگ کوک همینطور که یه دستش توی جیب شلوارش بود یکم بیشتر به تهیونگ نزدیک شد و تهیونگ هم سرش رو کمی به طرف جونگ کوک کج کرد.
عکاس_عالیه همینطوری حفظش کنید
چندتا عکس گرفت و گفت:
_حالا ژستتونو عوض کنین...تهیونگ میشه دستتو بذاری روی شونه ی ایشون و یکم فرم پاهاتو عوض کنی؟
تهیونگ همون کارو کرد و با نگاه سردش به دوربین خیره شد.
جونگ کوک هم کاملا جدی به دوربین نگاه میکرد.
عکاس وقتی چندتا عکس دیگه ازشون گرفت گفت:
_به جرات میتونم بگم بهترین عکسای امشبو از شما دو نفر گرفتم...ممنون که همکاری کردین برای افترپارتی بازم وقتتونو میگیرم
جونگ کوک و تهیونگ از راهرو خارج شدن و بعد از رسیدن به یونجون و بقیه از محوطه ی ایونت خارج شدن و سمت جایی که میتونستن لباساشونو عوض کنن رفتن.
بعد از تموم شدنش از در پشتی بیرون رفتن و سوار ماشین شدن.
جونگ کوک در حالی که کنار تهیونگ نشسته بود نگاهی به چهره ی خستش انداخت و پرسید:
_ایونت چطور بود؟
تهیونگ_هیجان زدم...اما یکم طولانی شد واسه همین خسته شدم
جونگ کوک_اشکالی نداره افترپارتی زیاد طول نمیکشه بعد از اینکه غذا خوردیم میتونیم زودتر برگردیم هتل تا استراحت کنیم
تهیونگ سری تکون داد و از پنجره بیرون رو تماشا کرد...
....
بعد از تموم شدن لایو استریم ایونت از یوتیوب خارج شد و رفت صفحات خبریش رو چک کرد.
با دیدن عکسایی که داشت از جونگ کوک و تهیونگ واسش میومد تای ابروهاش رو بالا انداخت و لب زد:
_نگاه کن با کیا عکس گرفته...کاش منم اونجا بودم
موبایلش شروع به زنگ خوردن کرد که چشماشو بست و غرید:
_لعنتی آخه الان چه وقت زنگ زدنه
نگاهی به اسم مخاطب کرد که با دیدن اسم کیم سوکجین تعجب کرد و سریع جواب داد:
_روز بخیر سوکجین شی
+روز بخیر...مزاحمتون که نشدم جناب پارک؟
_نه این چه حرفیه
+گفته بودین هرموقع اسباب کشی کردم بهتون خبر بدم
_اوه خیلی عالیه خوبه که همه چی انقد سریع پیش رفت...اون منطقه کاملا امنه اینطوری هم خیال شما راحته که کسی مزاحمتون نمیشه هم من
+بله درسته...خواستم واسه ی تشکر ازتون دعوت کنم که شام مهمون من باشین جناب پارک
_ولی آخه چند دفعس که همش من مهمون شمام...
+لطفا...این کمترین کاریه که برای جبران لطفتون میتونم انجام بدم
جیمین کمی فکر کرد و جواب داد:
_باشه اما به شرط اینکه یه روزم شما مهمون من باشین
+قبوله...پس شب منتظرتونم
جیمین خداحافظی کرد و تماس رو قطع کرد.
لبه ی موبایلش رو به لباش چسبوند و زمزمه کرد:
_کیم سوکجین تو واقعا آدم باحالی هستی!
...
به دیوار تکیه داده بود و از این فاصله به تهیونگی که داشت با بقیه میرقصید و خوش میگذروند نگاه میکرد.
اخماشو تو هم کشیده بود و تک تک کاراشو زیر نظر گرفته بود اما دلیل این همه حساسیت چی بود؟
با دیدن مردی که هر لحظه بیشتر و بیشتر داشت به تهیونگ نزدیک میشد و سعی میکرد بدنش رو لمس کنه حرصش گرفت.
تهیونگ هی خودشو میکشید اما اون مرد بازم داشت اذیتش میکرد!
جام شرابش رو روی میز گذاشت و سریع خودشو به تهیونگ و یونجون رسوند.
از کنار یونجون رد شد تا رسید به اون دوتا.
مچ دست اون مرد که روی کمر تهیونگ قرار داشت رو گرفت و درحالی که اخم غلیظی به صورت داشت بهش خیره شد و گفت:
_اصلا دلم نمیخواد اینجا آبروریزی بشه پس ازش فاصله بگیر و مزاحمش نشو
+خیله خب بابا مال خودت
ازشون فاصله گرفت و رفت.
جونگ کوک نگاهش رو به تهیونگ دوخت و گفت:
_میخوای برگردیم هتل؟
تهیونگ سری به نشونه ی مثبت تکون داد و بعد همشون از اونجا خارج شدن.
جونگ کوک وقتی نشست داخل ماشین نگاهش رو به لباس تهیونگ دوخت.
پیرهنش گشاد و نازک بود و یقه‌اش هم باز بود، همین باعث شد اون موقع اون مرد بخواد آزارش بده.
داخل ماشین کاملا ساکت بود تا اینکه تهیونگ لباشو از هم فاصله داد و گفت:
_ممنون بابت کمکی که بهم کردین رئیس
جونگ کوک_خواهش میکنم...کار خاصی نبود
تهیونگ دیگه حرفی نزد و سرش رو به طرف پنجره چرخوند.
وارد اتاقش شد و بعد از اینکه کتش رو درآورد و یه گوشه انداخت رفت داخل بالکن.
سیگارش رو بین لباش گذاشت و روشنش کرد.
پک عمیقی بهش زد و دودش رو رها کرد.
تو حال خودش بود که دوباره چشمش افتاد به اتاق تهیونگ.
داشت با بیخیالی لباساشو در میاورد و هیچکدومش از چشم جونگ کوک پنهان نموند.
اینبار دیگه نگاهش رو ندزدید و سرشو پایین ننداخت.
خیره مونده بود به بدن برهنه و خوش فرم اون پسر و دست برنمیداشت.
قوس کمرش و باسن برجسته و بی نقصش داشت بدجوری جونگ کوک رو دیوونه و از خود بیخود میکرد!
یه صدایی توی سرش همش میگفت "تمومش کن انقد بهش نگاه نکن" اما جونگ کوک بازم بیخیال نمیشد و فقط داشت چیزایی رو برای خودش تجسم میکرد که بیشتر دیوونش میکرد.
سیگارش رو زودتر تموم کرد و برگشت داخل اتاق.
هرچی بیشتر بیرون میموند بیشتر اختیار خودشو از دست میداد!
کاش این سفر لعنتی زودتر تموم میشد.
نه،
اصلا دیگه نباید میرفت توی بالکن سیگار بکشه تا زمانی که برگردن سئول!

ادامه دارد...
مرسی که کامنت میذاری جیگر😘♥️

The UntamedWhere stories live. Discover now