Part 1 : Who is this Fucking Boy ?

85 4 0
                                    

قسمت اول : ? Who is this Fucking boy " این پسر کیه "

لب پایینشو مک زد و هومی توی دهن مرد گفت صورت پسر رو قاب گرفته بود و با عجله اون رو میبوسید .

در حالی که نفس نفس میزد چشماشو باز کرد اما به جز سقف سفید رنگ اتاقش چیزی ندید .

سرجاش روی تخت نشست و سعی کرد صورت مرد رو به یاد بیاره .

دماغ کشیده بدون قوز ، خط فک تیز ، پوست گندمی و لب های باریکی که بالاشون یه خال داشت .

قسم میخورد توی عمرش اون پسر رو ندیده بود و این بار اول بود .

براش عجیب بود که چرا برای اولین بار اونو توی خواب ببوسه

پتوشو کنار زد و در حالی که داشت فکر میکرد به طبقه پایین رفت

مادرش مثل همیشه لبخند به لب داشت مشغول چیدن میز صبحونه بود

بعد از گفتن صبح بخیر بهش سمت دسشویی رفت تا صورتش رو بشوره و خواب از سرش بپره

توی آینه دسشویی به چهرش خیره بود و لب هاش رو با به یاد آوردن خوابش لمس کرد

با تقه ای که به در خورد توی جاش پرید و با حرص در رو به روی سونگ وو برادر کوچیکترش باز کرد

- میتونستی آروم در بزنی سونگ وو ترسوندیم

نفس عمیقی کشید و بی احساس از دسشویی بیرون زد

حتی به حرفای بعد برادر شونزده سالش هم گوش نداد

پشت میز نشست و بی صدا مشغول خوردن صبحونش شد

نگاهش به چهره مادرش افتاد که خیلی آروم غذاشو میجویید و توی فکر فرو رفته بود

شکسته شد بود بعد از فوت کردن پدرش هیچوقت دیگه لبخند مادرش رو ندیده بود

خیلی زود پدرش رو از دست داده بود درک اینکه اون مرد فوت شده برای یه بچه پنج ساله سخت بود پس فقط میدونست دیگه اونو نمیبینه و برای همیشه رفته یه جای دور

با عقب کشیده شدن صندلی کنارش افکارش رو کنار زد

از پشت میز بلند شد و بعد از تشکر آرومی سمت اتاقش رفت و بعد از آماده شدن به سمت مدرسه رفت

فاصله خونشون تا مدرسه بیست دقیقه بود و برای جانگ کوکی که از فضای پر از سر و صدای اتوبوس مدرسه فرار میکرد پیاده رفتن بهترین انتخاب بود

ساعت شیش و نیم صبح بود و تعداد کمی دانش آموز توی مدرسه بودن و باز هم اون زود رفته بود تا کمی درس بخونه و شاید بخوابه

پشت میزش که کنار پنجره قرار داشت نشست و نفس عمیقی کشید کتاب کارش رو باز کرد و مشغول حل کردن تستای ریاضی سطح بالاش شد

نگاهی به ساعت مچیش کرد و با دیدن ساعت هشت تقریبا شکه شد اون قدری مشغول حل کردن سوالا بود که حتی متوجه ورود اکیپ مزخرف کلاسشون نشد

I Still want you Where stories live. Discover now