Part 3 : Here will be your hell !

39 6 3
                                    

قسمت سوم : ! Here will be your hell " اینجا قراره جهنم تو باشه "

جک موتورو زد و در حالی که کلاهشو از سرش در میورد نفس عمیقی کشید

دستی به موهاش کشید و مرتبشون کرد و بعد از برداشتن سوییچ موتور به سمت در ورودی بار رفت

از در پشتی وارد شد و پله های پیچ خورده رو یکی دوتا بالا رفت در اتاق رو باز کرد و با چهره بی حس و سرد همیشگی رئیسش روبه رو شد

بقیه افرادی که توی اتاق بودن از جاشون بلند شدن و به احترامش تعظیم کوتاهی کرد

کنار یونگی روی مبل چرم مشکی رنگ نشست و سیگاری روشن کرد

+ رئیس مین مشتاق دیدار دلتون برای دست راستتون تنگ نشده ؟

یونگی نگاه ترسناکی بهش کرد و در حالی که یخای توی لیوان ویسکی دستش رو میچرخوند با پوزخند کج روی لبش شروع به حرف زدن کرد

- انگار نه انگار همین صبح قیافه نحستو دیدم که میگی مشتاق دیدار

پک عمیقی به سیگارش زد و دودش روی کنار صورت رئیسش خالی کرد

رو به بقیه افراد توی اتاق کرد و سرش رو تکون داد تا از اتاق خارج بشن اما هنوز یه نفر کنار پای مین روی زمین زانو زده بود
تهیونگ همیشه از اینجوری بودن جیمین معذب میشد اما یونگی این اخلاق بدشو ترک نمیکرد

+ جیمینا خیلی وقته اونجا نشستی وقتشه که بلند بشی

جیمین سرشو بالا گرفت و به چشمای تهیونگ خیره شد به راحتی میشد رد کبودی سیلی های محکم یونگی رو روی صورتش دید
دهنشو باز کرد تا چیزی بگه اما با صدای یونگی ترجیح داد دهنش رو ببنده
- تهیونگ ؟ بهت یاد ندادن توی کاری که بهت ربط نداره دخالت نکنی جوجه ؟

پک آخرشو به سیگار بین انگشتاش زد و روی میز قهوه ای ته سیگارشو خاموش کرد

+  این یه مورد بهم ربط داره چون داره باعث میشه معذب بشم و صورتش یونگی تو هنوز این اخلاق تخمیتو کنار نزاشتی ؟ یکی از دلایلی که باعث شده فامیلیمو از مین به کیم تغییر بدم اینکه نمیخوام کسی متوجه بشه من برادر توی روانیم
از جاش بلند شد و دست جیمین رو گرفت و بلندش کرد

+ اصلا برام مهم نیست اربابشی یا بردته یا هر زهرمار دیگه ای وقتی کتکش زدی باید درمانش کنی نه اینکه مجبورش کنی جلوی همه زانو بزنه
جیمینو در حالی که به خاطر درد شلاقی که شب گذشته روی بدنش خورده بود لنگ میزد با سمت در خروجی برد
+ حداقل اگه ذره ای دوسش داری یکم کمکش کن اونم مثل خودت یه آدمه

یونگی با عصبانیت لیوان ویسکی رو به سمت دیوار پرت کرد و از جاش بلند شد وولوم صداش بلند تر شده بود و رگ گردنش بیرون زده بود
-‌ هزار دفعه بهت گفتم توی کاری که بهت مربوط نیست دخالت نکن این هرزه دو سال پیش یه باخت داد و برای هزینه باختش یه قرارداد امضا کرد پس به توی دیوث هیچ ربطی نداره که باهاش چیکار میکنم چون این انتخاب خودشه احمق

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Oct 06, 2023 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

I Still want you Where stories live. Discover now