- تو خودت برو. من باید برم شرکت کار دارم.
= آره برو با جئون حرف بزن.
البته فکر نکنم شب ها تو شرکت بمونه.- شاید میره خونه ی نامجون.
واقعا نمیدونم دیدمش چی بگم...= جئون بر خلاف ظاهرش خیلی خونسرد و نرمه.
هر چی بگی قبول میکنه پس طادقانه حرف بزن.- چه خوب که تو بهتر از من جونگکوک رو میشناسی...
تهیونگ با تمسخر گفت و کتابشو از دست جیمین گرفت. از صبح زود به دانشگاه اومده بودند و بعد از دوتا کلاس الان تو محوطه دانشگاه بودند.
طبق معمول جیمین سر کلاس نکته و جزوه هارو مینوشت و تهیونگ بعدا ازش میگرفت.
تمام دوران تحصیلشون اینطوری گذشته بود و تهیونگ تمام اون جزوه هارو فقط شب امتحان میخوند و نمره اش هم از همه بهتر میشد.= جزوه که بهت ندادم یاد میگیری دیگه بهم تیکه نندازی!
- یادت رفته دیشب جنابعالی رو تا خونه کول کردم و تر و خشکت کردم؟ جای تشکرته؟
=هه! حالا دوتا لباس که اونم خودت خیسشون کرده بودی برام عوض کردی. تازه تو باید از من تشکر کنی که بهت اجازه دادم بهم دست بزنی و بدن زیبام رو زیارت کنی.
- خیلی ممنونم عالیجناب که بهم اجازه میدی بهت دست بزنم. چطوره برای جبران شلاقتون بزنم؟
تهیونگ با لحن مسخره و مدل زمان چوسان گفت که جیمین با کتاب به جونش افتاد و به سر و شونه اش با حرص ضربه میزد
- آی .. آی نکن روانی!
= اصلا درست نیست که حرفای مستیمو به روم میاری کیم تهیونگ. تلافی میکنم !
تهیونگ خندید و دو دست جیمینو گرفت پایین آورد
= دستامو ول کن اگر نمیخوای کل دانشگاه مثل جئون فکر کنن ما با همیم.
- میترسی کراش هات بپرن؟
= کراش جدیدم توی دانشگاه نیست و این یک امتیاز مثبت برای منه.
- تروخدا باز نرو اعتراف کن که یک هفته بشینی بغل گوش من ناله کنی. اصلا حوصلتو ندارم.
= عوضش من مثل تو مشکل جنسی ندارم
YOU ARE READING
False Face (kookv)
Fanfiction+ تو میتونستی به چشمام نگاه کنی و گلوم رو با چاقویی تیز ببُری و من میتونستم تو آخرین نفس از تو به خاطر خونی شدن دست هات معذرت بخوام... •نام فیک : « نقاب » •ژانر : درام ، اکشن ، معمایی ، اسمات کاپل: کوکوی ، هوپمین خلاصه : پسرک مظلوم و ساکتی...