سلامممم میخوام قبل شروع فیک میخوام یه چیزایی رو توضیح بدم.
قطعا هممون راجب یونانی ها و رومی های باستان که به خدایان متعدد اعتقاد داشتن شنیدیم، مثلا زئوس که خدای آسمان و آذرخش بود و طوری که میگن خدای خدایان بوده که با اسم ژوپیتر هم شناخته میشه.
حالا وارد فضای داستان خودمون که بشیم، پسر زئوس یعنی آپولو یا همون آپولون که خیلیا هم به اسم فبوس میشناسنش،یکی از خدایانه که بیش از حد زیبا بوده.
آپولو از قبل بدنیا اومدن دشمنای خیلی زیادی داشته که میخواستن کاری کنن که آپولو وقتی تو شکم لتو قرار داره بمیره که حالا زئوس و لتو اقداماتی برای حفظ آپولو انجام میدن.
آپولو مثل پدر مادرش نامیرا و جاودان هست، بخاطر زیباییش مردان و زنان زیادی خواهان رابطه عاشقانه باهاش بودن که معمولا با تلخی تموم میشده.
خب حالا یه سوال پیش میاد ؛
پدرهاش که یکی از اونا خدای آسمان و اذرخش و خدایِ خدایان بود و یکی دیگر از اونا که نماد پدری و مهربانی بود حالا خودِ آپولو چیکاره اس؟
آپولون خدای روشنایی،رقص،هنر و موسیقیه به طور کل یکی از مهم ترین و پیچیده ترین خدایانِ که دشمنان زیادی هم داره، که توی طول داستان بیشتر باهاش اشنا میشیم.با اسم آپولو ،آپولون و فبوس بین مردم عادی و خدایان شناخته میشه، اما خانواده و دوستاش به اسم خودش یعنی جیمین صداش میزنن.
شاهزاده اهل اسپارتان، بین مردم عادی و خدایان با اسم هیاکینتوس یا هیا شناخته میشه، اما مادرش و دوستاش به اسم خودش یعنی یونگی صداش میزنن.
با بقیه هم وقتی نقششون پر رنگ بشه اشنا میشید ^^
YOU ARE READING
Hyacinth
Fantasyجیمین خداییِ که تو نگاه اول عاشق یه شاهزاده معمولی میشه چه اتفاقی میوفته اگه بخاطر باهم بودن تصمیم به فرار بگیرن؟.. "-هیاکینتوس؟ به چشمای هلالی شکل جیمین نگاه کرد. -یونگی، میتونی یونگی صدام کنی" .. "-جیمین بهم قول بده که دوباره منو پیدا میکنی پسر ک...