16.هلو با روکش شکلات تلخ*

106 11 0
                                    

یه چپتر اسپشال که توش به شروع رابطه یونمین پرداخته میشه، برای اینکه ابهامی بوجود نیاد .

برای آخرین بار لباسشو مرتب کرد و توی آینه کوچیکش به خودش نگاه کرد .
-هوووف همه چیز اوکیه فقط میری اون داخل و همه چیز رو بهش میگی .

از روی موتور پایین اومد و بعد از خاموش کردن و قفل کردنش به دیوار وارد کافه شد و پشت یکی از میز های کنار پنجره نشست تا یونگی بتونه زودتر پیداش کنه.

حدود پنج دقیقه گذشته بود، که صدای زنگ بالای در به گوشش رسید و بعد از اون یونگی رو به روش روی صندلی نشست .
مثل همیشه...اون عالی به نظر می رسید.

جیمین لبخندی زد و دست هاشو که از استرس می لرزید رو زیر میز پنهان کرد.

-اتفاقی افتاده چیم؟من خیلی نگران شدم مخصوصا الان که اینجوری داری میلرزی، چیزی شده؟

جیمین خنده عصبی ای کرد و گلوش رو صاف کرد.
-راستش میخواستم یه چیزی بگم یا بپرسم.

یونگی که دیگه داشت از لرزش دست های پسر عصبی میشد دست هاشو گرفت تا کمی از لرزششون کم کنه.

-بگو چیم می‌شنوم
جیمین جرعه ایی از شیک توت فرنگیش خورد
-قهوتو دوست داری؟شنیدم آیس لاته های اینجا معروفه.

یونگی که حالا مطمئن بود یه مشکلی ابن وسط وجود داره توی یک حرکت کل قهوشو سر کشید تا بتونه زودتر حواس جیمین رو به حرفش جمع کنه، این پراکنده صحبت کردن پسر فقط و فقط یک معنی داشت، اون داشت از موقعیت فرار میکرد.

-اره جیمین آره خیلی خوشمزه بود حالا حرفتو بزن دارم از نگرانی میمیرم.

جیمین که حالا انگار چیزی برای پنهان کردن نداشت شروع کرد به حرف زدن .
-میدونم، میدونم که اشتباه کردم میدونم زیر قولم زدم ببخشید یونگ ولی...من دوستت دارم .

یونگی نفسش رو صدا دار بیرون داد
-برای همین اینقدر پنیک کردی؟برای نشون دادن احساساتت به من؟
-تو برای من آدم کمی نیستی، بهم حق بده.

یونگی از جاش بلند شد و جیمین رو توی بغلش کشید .
-لعنت بهت پارک جیمین تو میدونستی من جراتشو ندارم، چرا زودتر نگفتی؟

چشم های جیمین از شنیدن این حرف درشت شد
-منظورت چیه؟

یونگی امگا رو از خودش فاصله داد و با لبخند غمگینی بهش نگاه کرد.
-تو یه احمقی پارک

و این تنها پاسخی بود که جیمین برای سؤالش گرفت، اونا جفت حقیق نبودن اما...چیزی که نمیشد انکارش کرد عشقی بود که بینشون شکل گرفته بود و لحظه به لحظه پررنگ تر می شد.

○○○○○○○○

قرار بود  امروز دوتا پارت بزارم این یه اسپشال چپتر و یه پارت کامل اما الان وضعیت یه جور بدی خرابه که ممکنه لو برم حقیقتا و خب پارت اصلی بره برای هفته بعد فعلا یه اسپشال چپتر بخونید حیح

The Sour AppleWhere stories live. Discover now