7🍊

40 16 0
                                    

فلش‌بک‌چهارسال‌قبل

_ جناب شهردار.

_ ده دقیقه دیگه باید برم جلسه لطفاً سریع بگو و برو اگه مهم نیست نگهش دار بعد از جلسه.
_ خب به من چه؟ اگه دعوا خیلی جدی بوده الان نباید اداره آگاهی باشن؟

_ آخه یکی از طرفین خیلی اسرار داره که شما رو ببینه حتما.

هوسوک ابرویی بالا انداخت و کنجکاو شد.

_ بگو بیاد داخل.

_ الان میگم بیان.

_ بیان نه، بگو اونی که میخواد منو ببینه بیاد داخل.

مشاور و دستیار شهردار سری تکون داد و از اتاق خارج شد. به مانیتور مقابلش خیره شد که رایحه‌ی دارچین زیر بینیش پیچید و به چای سرد شده روی میز نگاه کرد، منبع رایحه از اون نمی‌تونست باشه چرا که مدت زمان زیادی از سرد شدنش می‌گذشت. سرش رو بالا گرفت و نفس قطع شد.

_ من پارک جیمین هستم جناب شهردار، کسی که می‌خواست شما رو ببینه.

_ ب‌‌‌‌....بفرمایید بشینید.

هوسوک از جاش بلند شد و به امگای مقابلش اشاره کرد تا بهش نزدیک بشه.
جیمین خیلی یواش و با آرامش روی صندلی مقابل شهردار نشست.

_ می‌شنوم.

_ من شهروند کره هستم یا نیستم؟

این امگای تُخس رو به روش با امگای چند لحظه پیش زمین تا آسمون تفاوت داشت. تک خنده ای کرد و سر تکون داد.

_ آها اونوقت شهروند سئول چی؟ هستم یا نیستم؟

_ هستید درسته چی شده؟

هوسوک به سختی خنده اش رو قورت داد و صاف نشست.

_ معلومه که نه.

_ داشتم می‌گفتم. من به عنوان یه شهروند ساده چند بار با شهرداری تماس گرفتم و گزارش دادم که بعضی از شهروندان- که خیلی هم بی ادبن- سگ هاشون رو میارن داخل پارک و از اون بدتر داخل مسیر پیاده‌روی خب من میترسم.
پس موضوع این بود. هوسوک واقعا نمی‌دونست که باید چی بگه و اصلا چطور بگه که به امگا برنخوره.
نفس عمیقی کشید اول به ساعت نگاه کرد و بعد به صورت جیمین خیره شد.

_ بله؟

هوسوک به خودش اومد و دوباره به ساعت نگاه کرد.

_ اوه منو ببخشید من جلسه دارم همین الان باید برم.

_ می‌دونستم.

_ ببخشید چیو می‌دونستید؟
_ اینکه اشتباه کردم.

برای جیمین قیافه علامت سوالی شهردار اصلا جالب نبود پس خودش ادامه داد:

_ اشتباه کردم به شما رای دادم. شما اصلا براتون مهم نیست که...

օɾαղցҽ sᥴᥱᥒ𝗍🍊Where stories live. Discover now