چون دوستت دارم
راهی خواهم یافت...
تا نور زندگی تو باشم...
حتی اگر در تاریک ترین و دلگیر ترین
حال خود باشم....
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
"هری قول دادیاااا"
"لویی باشه دیگه عزیزم....گفتم فقط حرف میزنم"
لویی با استرس کنار هری راه می‌رفت و به اطراف نگاه میکرد....
اونا توی راهروی بیمارستان بودن و هری با خونسردی کامل راه می‌رفت و همین خونسردی باعث استرس لویی بود....
"همینجاست"
لویی به راهروی باریک سمت چپ اشاره کرد....
این بیمارستان خصوصی بود و یکی از با تجهیزات ترین بیمارستان های لس آنجلس بود و خلوت بودن راهرو ها اینو ثابت میکرد که هر کسی توانایی مالی بودن تو اینجارو نداره....
هری رو به روی راهرو ایستاد و نفس عمیقی کشید....
"هری....فقط چیزی بهش نگو که دیگه هیچ جوره نتونیم راضیش کنیم"
هری جوابی نداد و جلوتر از لویی به راه افتاد.
لویی با دیدن منیجر لیام و دوتا از بادیگارد ها جلوی در اتاق با استرس نفسش رو بیرون داد و آب دهنش رو قورت داد.
هری چند قدم جلوتر رفت و رو به روی اون مرد قرار گرفت.
"چخبر مارکو؟"
با خونسردی گفت و دستش رو توی جیبش گذاشت...
اونا همدیگه رو میشناختن....
"همه چی فوق العادست استایلز...به زودی قراره سرتیتر اخبار بشی....از این بهتر نمیشه مگه نه؟؟؟"
هری پوزخندی زد و سرش رو تکون داد .
"اسم من همیشه سرتیتر خبرا بوده....من هری استایلزم پسر....بخاطر همینه که رئیس بازندت همیشه دنبال شهرت من بود"
"تو حتی نمیتونی تو خوابتم مثل لیام باشی"
"بخاطر همین لیام داره اهنگای منو میدزده؟؟؟"
هری با طعنه گفت و لویی پوست لبش رو تا جایی کند که دیگه چیزی باقی نمونده بود.
از پشت به آرومی کت هری رو گرفت و یجورایی بهش هشدار داد.
"اهنگای تو؟؟تا جایی که خبر دارم تو دیگه انقدر از کار افتادی که اهنگاتو یکی دیگه برات مینویسه"
"نسخه از کار افتاده من هزار بار بهتر از بالاترین نسخه لیامه....اینو هم تو میدونی هم من....توی تمام این سال‌ها ، با وجود تمام چیزایی که پشت سر گذاشتم اسمم همیشه صدر تمام جدول ها بود....توی همه چیز اولین بود بودم لیام هر چقدر تلاش میکرد بازم نمیتونست از من بهتر بشه....
میدونی ، هر کسی یه اندازه ای داره....اندازه لیام همینه....حالا تو هرچقدر میخوای براش تلاش کن....اون یه بازندست و همیشه ام یه بازنده میمونه"
هری به آرومی گفت و با دستش مارک رو کنار زد اما اون مرد درشت هیکلی فورا جلوی هری رو گرفت.
"کجا؟؟"
YOU ARE READING
wrecked |ویران شده |L.s|
Fanfictionهری :چرا انقدر اذیتم کردی؟؟ لویی : چون خودت بهم اجازه دادی... هری : ولی تو جون منی ، بخشی از وجود منی لویی : همینم بهم قدرت میداد !!! زمان آپ هر پنجشنبه 👀 کاپل :لری ژانر :روانشناسی، درام ، عاشقانه حاوی اسمات 🚫 نویسنده :سامینا🫀
