سه

2.2K 262 47
                                    

جونگکوک عاشق مهمونی تولدش بود که پدرش تو باغ دلبازی براش میگرفت
ولی مطمئنن لذت بردن از جشن تولد درحالی ویبراتور لعنتی تو سوراخش میلرزید

به دکتر کیم نگاه کرد که گوشه داره با پدر جونگکوک درباره بیماراش حرف میزنه
البته آقای جئون حرف میزد و تهیونگ گوش نمیداد

با پوزخند نگاهش به پسری بود که سعی کرده بود با کرم پودر سرخی صورتش رو بخاطر هیجانی که در پایین تنش داشت اتفاق میوفتاد رو از بین ببره
دست جونگکوک جلوی صورتش بود و میتونست عرق سرد رو روی پیشونیش ببینه

فاک چقدر زیبا بود، چقدر جونگکوک بهش نزدیک بود و چقدر ازش دور بود
پسری که خواسته تهیونگ رو بدون هیچ چون و چرایی قبول کرد

اوایل ویبراتور لرزشی نداشت ولی ناگهانی شیطنت تهیونگ گل میکرد و دستش رو داخل جیبش میبرد و درجش رو زیاد میکرد و وقتی مطمئن پسر میخواد بیاد درجه اش رو صفر میکرد

در یک کلمه تولد بیست و پنج سالی پسر تبدیل به جهنم شده بود 

با قاشق محکم به لیوان شرابش زد و گفت

:«نظرتون جیه پسر متولد کمی برامون سخنرانی کنه»

همه جونگکوک رو تشویق کردن و پسر بالایی سکویی رفت
لبخند بی جونی زد

و تا خواست صحبت کنه تهیونگ ویبراتور رو تا آخرین درجه زیاد کرد

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Apr 22 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

little secretWhere stories live. Discover now