My dark hero /part 2/

125 31 413
                                    

🖋 از یک شبگرد



~•°•My dark hero•°•~

~•پارت دوم•~

~•°•پروانه‌ای در حصار عنکبوت•°•~



"چه توله سگ زشتی!"

لیام نوجوان رو به پسری که اشک توی چشم هاش جمع بود گفت

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

لیام نوجوان رو به پسری که اشک توی چشم هاش جمع بود گفت. پسرک از جاش بلند شد و با اخم و همون چشم های قرمز شده رو به روش ایستاد، هیکل ظریف‌، قد کوتاهتر و چشم های گریونش ضعفشو مقابل لیام بیش از بیش نشون میداد...

یه پسر هیکلی رو با کلی تتو و موهای کوتاه میدید که شرارت و قلدری از قیافه و لحنش معلوم بود.

ز: با کی بودی؟

ل: مگه زشتر از تو هم اینجا هست؟

ز: از اینجا گمشو عوضی

لیام با نیشخندی موزیانه گفت: چیشد؟ توله سگ عصبانی شد؟

زین جلوتر رفت و با اخم لیام رو هل داد اما اون پسر یه قدم هم عقب نرفت، عوضش چنان زین رو هل داد که پسر دو قدم عقبتر زمین افتاد و با عصبانیت نگاهش کرد.

لیام با لبخندی بدجنس جلو رفت و گفت: همین؟ شوخی میکنی؟ پسر یاسر مالیک بزرگ، همینقدر بارشه؟

پسر با عصبانیت و اشک‌هایی که هنوز توی چشمش بودن بلند شد، آرنجش زخمی بود و دیدن لبخند آزاردهنده و حرف‌های بدجنسانه‌ی اون پسر غریبه حالش رو بدتر کرد: تو چه خری هستی؟ توی خونه‌ی من چه غلطی میکنی؟

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

پسر با عصبانیت و اشک‌هایی که هنوز توی چشمش بودن بلند شد، آرنجش زخمی بود و دیدن لبخند آزاردهنده و حرف‌های بدجنسانه‌ی اون پسر غریبه حالش رو بدتر کرد: تو چه خری هستی؟ توی خونه‌ی من چه غلطی میکنی؟

My dark hero /Oneshot/ [Z.M]Where stories live. Discover now