first time

189 29 15
                                    

دیالوگ قبلی از جونگکوک بود....
~~~~~{••}~~~~~

من چیکار کردم؟
یعنی چی که حامله ام؟!

+ کیم سوکجین

~~~~~{••}~~~~~
( آقا همش اسماته)

پارک جیمین:::

تهیونگ کنارش روی تخت نشست و چونه اش رو بین دستاش گرفت.
+ آخ یواش...

- چقد لوس شدی جیمین همین اول کاری دردت اومد.

جونگکوک توی چهارچوب در ایستاده بود و چشماش رو بسته بود انگار سعی داشت خودش رو کنترل کنه.

جیمین تلاشی کرد تا بلند شه و از اتاق بره بیرون اما تهیونگ بدون توجه به دست و پا زدن هاش سرش رو خم کرد و بینیش رو گاز گرفت.

- اما اشکالی نداره تو رز کوچولوی مایی. هرچقدر میخوایی خودتو لوس کن.

مشتی توی صورت اون مرتیکه احمق که چشماش به طرز ترسناکی طلایی شده بود ، کوبید و گفت
+ گمشو عوضی منحرف نمیتونی با این حرفا خرم کنی.

تهیونگ بی توجه ادامه داد.

- پس نمیخوایی منو ببوسی؟ اشکالی نداره منم ترجیح میدم که سکس کنیم.

جیمین تا این جمله رو شنید چشماش گرد شد و خواست فرار کنه که تهیونگ مچ پایش رو گرفت و به شدت روی تخت پرتش کرد.
جیغ بلندی کشید و دماغ دردناکش رو مالید.
+ ولم کن مرتیکه روانی وگرنه انقد جیغ میزنم که سقف اینجا رو سرتود خراب شه درسته الان حالم خوب نیس اما بعداً میکشمتون.

جیمین با صدای بلندی این مزخرفات رو می‌گفت اما تهیونگ فقط نیشخند میزد.

- مگه همین الان هم جیغ نمیزنی رز کوچولو.
در نهایت بدون توجه به تلاش های بی فایده اش بالاخره اون لب های گیلاسی رو به دندون گرفت.

جیمین خودش رو تکون میداد و مشت میزد اما خودش میدونست که هیچ انرژی برای دعوا و تلاش نداره همه اینها فقط تلاش های ناامیدانه ای برای رهایی بود.
داشت نفس کم می اورد و دیگه حتی نمیتونست دست و پا بزنه‌. که تهیونگ متوجه شد و بالاخره لب هایش رو ول کرد.
وسط اون بوسه شکسته شده فریاد زد
+ جونگکوک بیا کمکم کن منو از دست این روانی نجات بده.
کمکککککککک.
وسط داد زدن بود که تهیونگ انگشتاش رو وارد دهنش کرد که عوقی زد.
توی همون حالت اون روانی خم شد و چشم هایش رو آروم بوسید و در آخر روی لب های باز جیمین لیسی زد.
- مطمئنی میخوایی جونگکوک هم بیاد؟ یه راهنمایی بهت میکنم اون نمیاد که کمکت کنه به زور داره خودشو کنترل می‌کنه جیمین اما من دیگه نمیتونم خودمو نگه دارم. قول میدم دردت نیاد.

جیمین با ترس ملافه رو محکم تر دورش نگه داشت و گفت
+ چرا داری چرت و پرت میگی؟ چه دردی مرتیکه؟

اما تهیونگ بی توجه انگشت هاش رو از دهن جیمین خارج کرد و  ملافه رو تیکه پاره کرد.
این دفعه دست هایش مستقیما پوست تنش رو لمس میکرد.
آروم آروم از پهلو هاش به سمت باسنش رفت.

life againOnde histórias criam vida. Descubra agora