30:" ازم‌ نگذر کیم‌ تهیونگ"🖤🥀

393 61 152
                                    


بقدری مبهوت اندام مردونه و عضلانیش داخل کت و شلوار خوش دوخت تنش ، شده بود که حتی نمیتونست برای لحظه ای نگاهشو از روش برداره.

با چند قدمی که جونگکوک به داخل اتاق گذاشت دوباره از سر تا پاشو زیر نگاه تیزُ گرمش گردوند و گوشه لبش از حسادت پیراهنی که یقش تا سینش باز بود، بالا رفت.

پوزخند غلیظش باعث شد اخمای جونگکوک تو هم بره و با شک به لباسش برای پیدا کردن عیب و ایرادش نگاهی بندازه.

ولی با ندیدن هیچ مشکلی دوباره نگاهشو به تهیونگ دوخت که بهش نزدیکتر شده و تو دو قدمیش ایستاده بود :
_مشکلی داره لباسم؟
با شک پرسید که سوالش بی جواب موند.

تهیونگ همینطور که با انگشت شستش گوشه لبشو به آرومی میخاروند ؛ قدم کوتاهی بسمتش برداشت ، و با پر کردن فاصله بینشون دستاشو به پیراهنش رسوند و دکمه هاشو به ترتیب بست .
با این حرکت مالکانه تهیونگ نگاه جونگکوک بود که قبل از لبهاش به خنده باز شد .

_پوست سفید رنگت برای به نمایش گذاشتن، زیادی تحریک‌ آمیز و دیونه کننده بنظر میرسه جئون.
کج خند روی لبهای کوک گویای همه چیز بود:
_پس بزار بنظر بیاد.

رز سفید خونین🥀🖤BLOODY WHITE ROSEWhere stories live. Discover now