Littel bear ,P48

485 112 26
                                    

Jeon Jungkook
12:40 am
Teahyung's Apartmant

بعد از دقایقی در ورودی واحد به آرومی و با مکث کمی باز شد، نیمی از چهره خواب آلود تهیونگ با موهای بهم ریخته کاراملی پشت در ظاهر شد.
رنگ کاراملی موهاش باعث شد لحظهای مکث کنم و بعد تپش دیوانه وار قلبم رو حس کنم، صدای بم و متعجب تهیونگ توی گوشهای تشنهام پیچید
-تو اینجا چیکار میکنی؟
در رو کامل باز کرد و مقابلم ایستاد حالا بهتر میتونستم براندازش کنم، تیشرت شلوار کرم رنگ و راحتی پوشیده بود، به راحتی میتونستم بگم روی هیکلش کار کرده و خیلی از وقتی باهم بودیم تغییر کرده، هارمونی پوست برنزش با موهای رنگ شدهاش هم زیباترش کرده بود هرچند من دلم برای تارهای مشکی موهاش میرفت.
-اینجا چی میخوای؟ نصف شب اومدی با این وضع بهم خیره بشی؟
صدایی که اینبار کمی به چاشنی اعصبانیت آغشته بود من رو از خلصه افکارم بیرون کشید با گیجی دستی به پیراهن چروکیدهام و موهای بهم ریختهام کشیدم و دهن باز کردم تا جوابی بدم
-من...
من اینجا چیکار میکردم؟
-تو؟
دم عمیقی گرفتم اولین چیزی که به ذهنم رسید رو به زبون آوردم
-می... میخواستم باهات حرف بزنم!
با خندههای هیستریک و بی صدایی به موهاش چنگ زد و برعکس آرامش و بی تفاوتی دقایق اول به تندی جواب داد
-یهو بعد از این همه وقت این وقت از شب جلوی آپارتمانم پیدات شده و میخوای حرف بزنی ؟ توقع داری با خوشحالی به خونم دعوتت کنم و به حرفات گوش بدم؟ مگه حرفی هم مونده اصلا؟ مگه همه حرفات رو همون شب کذایی نزدی؟
انگشتم رو به سر دردناکم فشردم
-میدونم الان بی فایدهاس ولی متاسفم، من واقعا با تمام وجودم متاسفم حاضرم برای جبرانش هرکاری بکنم فقط بزار بهت توضیح بدم؟
-هرکاری؟
بی درنگ جواب دادم
-هرکاری!
پوزخندی کنج لبهاش نشست
-پس برو! مثل تمام این مدت که نبودی از این به بعد هم نباش، از زندگیم برو بیرون!
دهن باز کردم تا حتی شده التماسش کنم اما بدون اینکه منتظر حرفی از من بمونه در و به هم کوبید.
حالاچی؟ حالا چیکار کنم؟

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: May 25 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

𝔹𝕝𝕒𝕔𝕜 𝔸𝕟𝕘𝕖𝕝Where stories live. Discover now