pt 8
♕ گلوله ♕
تهیونگ دستشو رو سینه جونگکوک گذاشت تا به عقب هلش بده وای مچ دستش اسیر دست های قوی مرد شد
محکم مچ دستای ظریف تهیونگ رو بین دستاش گرفت و به هم پینشون کرد... هیچ آروم بودنی در کار نبود داشت خیلی وحشیانه لب های پسر رو میبوسید
بعد چند دیقه از لب های تهیونگ دست کشید و چند قدم عقب رفت
_ ت... تو عوضی چیکار کردی مرتیکه آشغال
+ هی درست حرف بزن نه که من خیلی مشتاقم تورو ببوسم.... مامان بزرگم اونور داشت نگاه میکرد اگ چند کلمه ی دیگ حرف میزدی اون میفهمید تموم این زوج بازیا یه نمایشه
تهیونگ انگشت تهدیدشو بالا آورد و با چشمای عصبی به مرد خیره شد
_ دیگ حق نداری بدون اجازه من لمسم کنی
+ و اگ کردم؟!
_ بد میبینی جئون جونگکوک
+ کنجکاوم ببینم چیکار میکنی
جلوتر رفت و دستای تهیونگ رو بالا سرش به دیوار پین کرد و تن تهیونگ رو بین خودش و دیوار حصار کرد.... جای هیچ حرکتی برای پسر امکان پذیر نبود
دوباره لب هاشو روی لب های پسر گذاشت و حتی این بار هم وحشیانه میبوسید
مک عمیقی از لب های بالایی پسر گرفت و سراغ لب پایینیش رفت
گاز نسبتا محکمی از لب پایین پسر گرفت و باعث زخمی شدن لبش شد چون به وضوح میتونست مزه گس خون رو تو دهنش حس کنه ولی اهمیتی نمیداد
دوباره مک های عمیقی از لب های پسر گرفت که صدای مامان بزرگش به گوشش رسید
~ هی پرنده های عاشق خب برین تو اتاقتون وسط سالن جای این کارا نیست که ممکنه کارتون به جاهای باریک کشیده بشه
سریع از هم فاصله گرفتن و مامان بزرگ سمت تهیونگ رفت
~ جئون جونگکوک.... نگاه کن لبش زخم شده انقدر تشنه بودی؟؟ یکم آرومتر میبوسیدیش خب
تهیونگ خجالت زده سرخ شد و با چشمایی که از عصبانیت سرخ شده بود به جونگکوک نگاه کرد.... واقعا دلش میخواست جونگکوک رو بکشه... چطور جرعت کرده بود بدون اجازه لباشو لمس کنه و اونو ببوسه
با زنگ خوردن تلفن، مادر بزرگ ازشن فاصله گرفت و از پله ها پایین رفت تا به سالن برسه
تهیونگ یه قدم به جلو برداشت و دستشو برای زدن سیلی به جونگکوک بلند کرد ولی در کسری از ثانیه دستش توسط دست جونگکوک گرفته شد
_ عوضیه آشغال به چه حقی منو بوسیدی
+ ببین تهیونگ کاری نکن این دستی ک برای زدن من بلند کردی رو خورد کنم تو و من چهار ماه فاکی باید همو تحمل کنیم پس بیا همدیگرو مراعات کنیم انقدر جنگو و دعوا هیچ نفعی واس هیچکدوم از ما نداره
YOU ARE READING
"Bullet"
Fanfiction_Bullet_ گلوله_ _یه اسلحه زمانی خطرناک میشه که گلوله داشته باشه_ ـ ـ ـ [ اسـمـش هـفـت تـیر ولـی شـیـش مـاشـه داره] [ پـنـج تـا تـیـر ولـی یـک گـلـولـه ] [ پـنـج تـا سـانـحـه ولـی یـک مـرگ ] [ تـاریـخ نـحـس 2017 ] [ 25 سـپـتـامـبـر ] ـ ـ ـ جئون...