pt 20
♕ گلوله ♕
تهیونگ نمیدونست چه اتفاقی افتاد... یا اصلا چطوری به اونجا برده شده بود فقط اینو میدونست که الان اتاقی قرار داره که جونگکوک به اونجا میگفت اتاق بازی
به خاطر اینکه جونگکوک مستقیم از حموم آورده بودش اونجا کاملا لخت بود و نیازی نبود زحمت در آوردن لباساشو بکشه
جونگکوک وقتی اونو تو حموم دیده بود چشماشو بسته بود و تو بغلش به اینجا آورده بود فقط اینو میدونست که از اتاق خارج نشدن پس چطوری اینجا بودن..؟؟ اصلا از کجا اومده بودن؟؟
ولی به محض رسیدن جونگکوک چشمای تهیونگ رو باز کرده بود و الانم تهیونگ داشت اتاق رو برانداز میکرد
اتاقی که محتویات زیادی داشت
انواع شلاق، انواع تازیانه، انواع سایز دیلدو
انواع باتپلا، انواع ترکه، با یه تخت خواب کینگ سایز.. چندتا صندلی با طرح های مختلف.. کاناپه و دوتا زنجیری که از سقف آویزون بودن و تهیونگ مطمعن بود واسه بسته شدن دسته
یه کمد بزرگ مشکی رنگ گوشه اتاق قرار داشت که دراش شیشه بودن و تهیونگ فقط تونست دسبتند و پا بند و همچنین چشم بند رو داخل اون ببینه.. چیزای دیگ ای هم داخل کمد بودن که تهیونگ حتی اسمشون رو هم نمیدونست
مشغول برانداز کردن اتاق بود که با صدای جونگکوک به خودش اومد
+ چهار دست و پا بشین روی صندلی
_ جونگکـ..
+ اینجا حرفامو دو بار تکرار نمیکنم انجل بشین یعنی بشین با هر سرپیچی به تنبیهاتت اضافه میکنم
بدون حرف دیگ ای سمت صندلی رفت و روش نشست... جونگکوک سمت یه میز که حدود پنج تا کشو داشت رفت و از کشوی اول ظرف لوب رو برداشت و سمت باتپلاگ و پیبرو پلاگ ها رفت
یکی از ویبرو پلاگ هارو برداشت... سمت کمد رفت و از داخلش دستگاه ویبراتور و دوتا دستگاه کوچیک دیگ ای هم برداشت که تهیونگ نمیدونست اونا چین
سمت تهیونگ برگشت و با صدایی که تهدید از تک تک کلماتش میبارید لب زد
+ که به حرف من گوش نمیدی ها؟؟
_ جونگکوک.. لطفا بزارـ...
+ بهت اجازه دادم حرف بزنی؟؟ نکنه میخوای دهنتم ببندم؟
سمت کمد گوشه اتاق رفت و از داخل دستنبد و چشم بند رو برداشت و سمت تهیونگ برگشت
+ دستاتو بگیر جلو
تهیونگ هم بدون حرف دستاشو برای بسته شدن جلوتر برد
+ آفرین پسر خوب
YOU ARE READING
"Bullet"
Fanfiction_Bullet_ گلوله_ _یه اسلحه زمانی خطرناک میشه که گلوله داشته باشه_ ـ ـ ـ [ اسـمـش هـفـت تـیر ولـی شـیـش مـاشـه داره] [ پـنـج تـا تـیـر ولـی یـک گـلـولـه ] [ پـنـج تـا سـانـحـه ولـی یـک مـرگ ] [ تـاریـخ نـحـس 2017 ] [ 25 سـپـتـامـبـر ] ـ ـ ـ جئون...