p31

381 62 21
                                    


همه با نگاه ودف به جنی خیره شده بودن

تهیونگ خنده آرومی کرد

جیمین_ ببینید کی گروهو چک نکرده

جنی چشم غره ای رفت و پایین لباسشو مرتب کرد

جنی _باید وقتی نامجون اون لباس زاقارتو در میاورد می‌فهمیدم

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

جنی _باید وقتی نامجون اون لباس زاقارتو در میاورد می‌فهمیدم

نامجون دستی به  کمربندش کشید

نامجون دستی به  کمربندش کشید

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

نامجون_ ولی نفهمیدی

جنی_چه می‌دونم گفتم برای جین پوشیدی لابد

و موهاش در کسری از ثانیه کشیده شد

جیمین_از حق نگذریم تو حتی چک نکردی توییتر و که بفهمی جونگکوک و تهیونگ رفتن دنبال لباس

جیمین_از حق نگذریم تو حتی چک نکردی توییتر و که بفهمی جونگکوک و تهیونگ رفتن دنبال لباس

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


تهیونگ لباشو آویزون کرد

تهیونگ_خب لباس نداشتممم

و به قهوه توی دستش نگاه کرد

جنی _جونگکوک ریلی...؟آخه این چیه تو این گرما

؟آخه این چیه تو این گرما

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
بیچاره ها نمیمیرندWhere stories live. Discover now