14th Melody

242 27 1
                                    

لوهان واسه الن شام ریخت، بقیه ی دخترا که به این کار لوهان عادت داشتن خودشون غذا ریختن.

لوهان یه دفعه گفت: تو چند سالت بود دنگ؟

دنگ:19 چطور مگه؟

لوهان: همین انقد خر بازی در میاری.

دنگ: رئیس امشب چرا انقد...

اما حرفشو خورد چون لوهان با عصبانیت نگاش کرد.

الن که میخواست جو رو عوض کنه: خب کارای آلبومت چطور پیش میره؟

لوهان بهش لبخند زد: عالی! امروز آخرین آهنگ رو ضبظ کردیم اگه جور شه تا 2 ماه دیگه آلبومم میاد تو بازار...

یوعه: از مامان بابات چه خبر؟ خوبن؟

لوهان: آره سلام دارن خدمتتون

همه از شوخی بی مزه ی لوهان خندیدن...

شامشون رو خوردن. لوهان پاشد: میدونم واسه خودتون یه چیزی به اسم نوبت دارین! امشب نوبت کیه حالا؟

دنگ با خوشحالی :من! من!

لوهان: برو اون آرایشتو پاک کن تا ببینم میخوام بیام پیشت یا نه.

دنگ با ناراحتی رفت بالا...

لوهان نشست رو مبل پیش الن و دستشو دور شونه ش انداخت و تو گوشش گفت: نمی شه اینو بپیچونم بیام پیش تو؟

الن: نمیشه...

لوهان: خب چرا؟

الن: چون ما قانون داریم.

لوهان: باشه پس الان میرم پیشش ولی بعدا میپیچونمش ینی شب تر میام پیشت.

الن: ای واااای لوهان چت شده امشب.

لوهان: میدونی، دلم خیلی گرفته... امشب بیشتر به یه همدم نیاز دارم تا به چیزای دیگه. میخواستم با تو باشم...

الن: میدونم چه حسی داری لوهان. ولی نمیشه. سعی کن خیلی با دنگ بد نباشی، به هر حال اونم واسه تو اومده اینجا.

لوهان: دوسش ندارم...نمی شه ردش کنم بره؟

الن: صداتو بیار پایین، زشته! اگه بشنوه دلش میشکنه

لوهان: خب دوسش ندارم... حیف که همه چیزمو میدونه. وگرنه...صبر کن ببینم...

الن: چی شد؟

لوهان: میتونم بفروشمش به یه جا دیگه... به رئیس ژانگ!!

الن: لوهان توروخدا انقد بد نباش. رئیس ژانگ 90 سالشه! بعدشم دنگ به فضای خونه و تو و ما عادت کرده. نمی تونه بیرون دووم بیاره. میره خود کشی میکنه ها.

The Melody of My HeartWhere stories live. Discover now