وقتی تو تخت دراز کشیده بودم صدای خراش های سگم رو پشت در شنیدم که یعنی اجازه بدم بیاد تو. وقتی بلند شدم تا در رو براش باز کنم سگمو دیدم که گوشه ی تخت خوابیده بود.
YOU ARE READING
Extremely Short Horror Stories (Persian)
Horrorمن نمیتونم حرکت کنم،ببینم،حرف بزنم یا بشنوم و اینجا تمام مدت خیلی تاریکه. اگر میدونستم انقد تنها میتونه باشه، ترجیح میدادم سوزونده بشم. .... . از هیولاها نترسید فقط دنبالشون بگردید.سمت چپتونو نگاه کنید،سمت راستتون،زیر تختتون،پشت کشوهاتون،توی کمدتون...
Dog
وقتی تو تخت دراز کشیده بودم صدای خراش های سگم رو پشت در شنیدم که یعنی اجازه بدم بیاد تو. وقتی بلند شدم تا در رو براش باز کنم سگمو دیدم که گوشه ی تخت خوابیده بود.