| Problme |

4.8K 643 266
                                    

زین تیشرت سفید و سادشو در اورد و اونو توی سبد پرت کرد . شلوارشو با یه شلوارک ورزشی عوض کرد و بعد از اینکه توی ایینه خودشو چک کرد ، از اتاقش بیرون اومد .

به سمت باشگاه خونگی کوچیکی که توی زیرزمین خونش داشت ، رفت و همونطور که برای خودش سوت میزد گوشیشو در آورد و یه بار چکش کرد .

با دیدن نوتیفکشن گوشیش که نشون میداد از طرف جیجی براش پیام اومده ، چشماشو چرخوند و از دوباره گوشیشو خاموش کرد .

جلوی در باشگاهش ایستاد و وقتی از داخل صدای گلومب گلومب اهنگ هیپ هاپی اومد ، با تعجب بهش نگاه کرد ...

درو اروم باز کرد و بعد از ورودش ، بست . به اطراف نگاه کرد .

پسر پشت بهش ایستاده بود و خیلی حرفه ای و هماهنگ ، داشت با اون اهنگ میرقصید...هیکل قوی ولی درعین حال ظریف و شکننده ی لیام چیزی نبود که زین نتونه تشخیص بده... یکی از ابروهاشو بالا انداخت

به دیوار پشتش تکیه داد و دستشو توی سینش گره زد . لبشو لیس زد و ترجیح داد تا زمانی که لیام متوجه حضور یکی دیگه به جز خودش توی اون اتاق بشه ، از صحنه ی روبه روش لذت ببره...

لیام توی هوا پرید و بعد از پایین اومدن ، به کمرش قوس داد . باعث شد که باسنش عقب بیاد و توجه زین رو به خودش جلب کنه...

وقتی ریتم اهنگ تندتر از حد معمول شد ، نگاه زین از روی باسنش به روی پاهای خوش فرمش که تند تند تکون میخوردن و یه رقص پای حرفه ای رو به نمایش میذاشتن ، تکون خورد...اون واقعا توی اینکار خوب بنظر میومد !

بعد از پایان اهنگ ، لیام برای حرکت تموم کنندش چرخید و بعد ، اونجا بود که بالاخره متوجه حضور زین شد

سرجاش با تعجب ایستاده بود و سینش ، تند تند بخاطر حرکاتش بالا پایین میشد و نفس نفس میزد .

زین کامل نگاهش کرد . اون پسر شلوار جین تنگی پوشیده بود و یه تاپ نازک سفید که بازوهای درشتش ، و قطرات عرق که اونارو براق میکردن به خوبی نشون میداد .

سمت راست تاپش یکم کنار رفته بود و نوک صورتی سینش ، به خوبی معلوم بود . زین باخودش فکر کرد لیام چه عکس العملی میتونه داشته باشه وقتی زین اونو توی دهنش بزاره...

لیام ضبط کنارشو خاموش کرد و دستشو توی موهای بهم ریخته اش برد و یکم اونارو مرتب کرد . حولشو برداشت و روی گردنش گذاشت .

_من نمیدونستم تو رقصم بلدی

زین گفت و از سرتاپا دوباره لیامو بررسی کرد . اون هیز نبود ، فقط نمیخاست صحنه ی روبه روشو از دست بده !

_شاید چون هیچوقت وقت نذاشتی تا باهام حرف بزنی!

لیام بهش کنایه زد و بعد پوزخند زد . زین اخماشو توی هم برد و تکیشو از دیوار گرفت .

I'm Not Yours {ziam}Where stories live. Discover now