confusing

1.4K 353 7
                                    

بکهیون اول ضربه های اروم و بعد تکونای شدیدی بهش داد:آقای پارک؟؟آقای پارک؟؟چان؟؟چانیول بیدار شو لعنتی!!من چیکارکردم؟! چرامثل احمقا یه مریضو ول کردم؟! اگه بلایی سرش بیاد چی؟؟خدایا چیکار کنم؟ چانیوللل!!

یدفعه به یاد اون دکتر افتاد باید خبرش میکرد.سریع گوشی چانیولو برداشت اما روشن نمیشد.لعنتی حتما باتری تموم کرده بود!

بکهیون:شتتت حالا چه غلطی کنم؟؟

یهو یاد تهیونگ افتاد.اون یه دوست صمیمی داشت که رئیس یکی ازبیمارستانای سئول بود.اره اون حتما میتونست کمکش کنه!

فوری گوشیشو ازجیبش دراورد وشماره تهیونگو گرفت.خلاصه ای ازماجرا براش تعریف کرد وازش خواست با دوستش خودشو برسونه.تهیونگ هم برای اینکه بکهیونو بیشتر ازاین نترسونه سوال پیچش نکرده بود.بهتربود زودتر خودشو بهش برسونه بعدنم وقت برای فهمیدن داشت... 

****************

سهون بعداز در زدن رفت داخل وسوهو رو پشت میز کارش دید که روی صندلی لم داده، با اومدنش سرشو بلند کرد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

سهون بعداز در زدن رفت داخل وسوهو رو پشت میز کارش دید که روی صندلی لم داده، با اومدنش سرشو بلند کرد

_ هی سهون بیا بشین کارت دارم

سهون رفت جلو و میزو درو زد و به لبه اش تکیه داد

_ اشکالی داره بجا نشستن اینجا وایسم؟

سوهو خندید و کمی جلوتر اومد

_ معلومه که نه

و دستشو روی پای سهون گذاشت

_ حتی میتونیم بریم روی تخت بحثمونو ادامه بدیم

_ سوهو بیخیال! خوابیدن بااینو اون زیادیش برای بدنت ضرر داره، همین دیشب با یه نفر خوابیدی! یخورده به خودت استراحت بده

_ منظورت چیه؟!!

_ منظورم آیرینه که دیشب باهاش بودی!
پوزخندی چاشنی حرفش کرد
ر

استی خوش گذشت؟ ببینم اونم برات یه بازیچه اس که بعد دستمالی کردنش مثله یه آشغال پرتش میکنی اونور؟؟ یااینکه حداقل با اون یکی باعشق رفتار میکنی؟؟

BacardiWhere stories live. Discover now