"Chapter 3"

945 151 53
                                    

[چه اتفاقی در حال افتادنه وقتی همه چیز ناگهان محو میشه و فقط یه صدا ،یه تصویر و یه آدم جلوی چشمهات باقی میمونه؟]

(آماده این برای شوک هیجانی این پارت؟
پس بریم

اوه راستی یکی خواسته بود سناشون رو بزنم

زین: 1 سال
لیام:3 سال
روث:5 سال
دنیا:4 سال

گایز توجه کنین این سن ها فقط مال این چند تا چپتر اوله و تا اخر این سنشون نیست ._.
میدونم که میدونین ولی گفتم بازم بگم

▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎

دستای لرزون جف بدنه آبی رنگ خودکار رو لمس کردند.

اما هنوزم منبع صدای گنگی در دل جف فریاد های گوش خراشی سر میداد بلکه بتونن جف رو از تصمیمش منصرف کنن.

اما حتی اون منبع صدا هم میدونست منصرف شدن جف فقط وضع رو بدتر میکه چون یاسر میتونه بچه هاشو ازش بگیره .

شاید با خودتون بگین چرا جف نمیزد زیر همه چیو معامله رو بهم نمیزد چون جف که نیاز مالی نداشت؟

نه نمیشد چون این قانون بازی های شرط بندیه. اگر شما وسط بازی بزنید زیر همه چی علاوه بر اینکه شرط طرف مقابل رو باید میدادید باید میزان ضرری هم که طرف مقابل مشخص مکنه رو هم بپردازید.

که در هر صورت جف بیشتر ضرر میکرد.

پس مجبور بود تن به این بازی کثیف میداد.

جف هنوز هم درگیر جدال بین مغز و قلبش بود که با صدای غرش مانند یاسر از فکر و خیال های پوچش به دنیای بی رحم بیرون پرتاب شد.

یاسر_ یادم میاد گفتی که شرط رو قبول میکنی. باید عجله کنی وگرنه دختر و پسر کوچولوت ب خاطر دیر تصمیم گرفتن تو تباه میشن.

مردمک چشمای جف به وضوح لرزید و اشک نو چشمای شکلاتیش حلقه زد.

و اره درست حدس زدید الان نوبت کارن بود که با حرفا و قیافه به ظاهر ناراحت و غم زده اش جف رو برای امضا کردن قرار داد تحریک کنه.

کارن_جف خواهش ...می...کنم.. به روث و لیام فک.. ر..کن..من از پ..س خودم بر میام....

صحبت های کارن به خاطر هق هق های ساختگیش گنگ و تیکه تیکه به گوش جف میرسید.

چشمای لرزون جف لحظه ای درگیر نگاه مغموم تریشا افتاد.

یعنی اونم میترسه که جف ببره و از همسرش جدا بشه؟

ولی چرا انقدر داره با التماس به جف نگاه میکنه؟

انگار داره التماسش میکنه.

ولی اخه برای چی؟

با سرفه ساختگی یاسر به خودش اومد و پای برگه رو امضا کرد.....

Gamble {Z.M}.{L.S}Where stories live. Discover now