ᴘᴀʀᴛ31 🦋

4.7K 637 200
                                    

Kim tae💜
کوک...؟
نمیتونی گوشیتو جواب بدی؟

JeonJk:
جونم؟
الان نه

Kim tae💜
کوک...

JeonJk:
جونم؟
چیزی شده ته؟

Kim tae💜
سوجین ...
فهمیده...

JeonJk:
ها؟؟
چیو؟؟
نگو که...

Kim tae💜
رابطمونو...
فهمیده...

JeonJk:
نه..
داری دروغ میگی نه؟

Kim tae💜
تا جایی میدونه که چند سال باهم بودیم...
و تو به خاطر سوبین رفتی امریکا...
نمیدونه الان... باهمیم...

JeonJk:
تهیونگ..
چجوری اخه..
چجوری فهمیده..

Kim tae💜
یه روز جانی اومد توی رستوران پیشم‌‌...
اونجا یه بحثی شد...
مثل اینکه سوجین اومده بود و همشو شنید...

JeonJk:
خدایا..

Kim tae💜
بعد اون...
چیزی نگفت...
همشو ریخت تو خودش...
به خاطر همین...
بچش سقط شد...

JeonJk:
ینی
قاتل اون بچه
منم؟..
من..
من نمیخواستم..

Kim tae💜
نه کوک...
چرا چرت میگی
اینو نگفتم که این حرفو بزنی

JeonJk:
تهیونگ من چیکار کردم..
خدایا..

Kim tae💜
جونگکوکم میگم تقصیر تو نیست...
بعد از سوبین بدنش ضعیف شده بود
خود دکتر بهش گفته بود شاید دیگه حامله نشی
ربطی بهش نداره...

JeonJk:
تهیونگ بخدا من..
من نمیخواستم..
چیکار کنم..
خدایا..
پس بگو چرا حاضر نیست ببینتم..
جوابمو نمیده..

Kim tae💜
جونگکوک اون یک هفته هم رفتارش باهام سرد شده بود ربطی به این نداره..

JeonJk:
تهیونگ..
ببخشید..

Kim tae💜
جونگکوکم خودتو اذیت نکن...
منم ناراحتم...
ولی تقصیر تو نیست‌...
خیلی زودتر از اینا باید بهش می‌گفتم...

JeonJk:
ببخشید...
من چجوری اخه..
ببخشید تهیونگ..

Kim tae💜
جونگکوک خواهش میکنم...

JeonJk:
الان باید..
چیکار کنیم؟..

Kim tae💜
نمیدونم...
بعد از یک ماه تازه باهام حرف زد...
اون...
از این ناراحت بود که تو ...
به خاطرش رفتی آمریکا
و اونجا این همه بلا سرت اومد...

𝑩𝒆 𝑺𝒆𝒍𝒇𝒊𝒔𝒉 𝑰𝒏 𝑳𝒐𝒗𝒆 •< 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌 >•  [ 𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅 ]Where stories live. Discover now