به عنوان روز اول کلاس نسبتا خوبی بود
اما بهترم میشد اگه استادش یکم با اخلاق تر بود
اخه من اوصولا با ادمای خوش برخورد بهتر همکاری میکنم و بیشتر از کلاسش بهره میبرموقتی زنگ به صدا در اومد در حالی که همون نگاها رو روی خودم حس میکردم وسایلمو جمع کردمو از کلاس خارج شدم
لعنت بهش الان چیکار کنم ..(((( منو خیلی ببخشید اینجا یه تیکش نمیدونم چجوری ولی حذف شده من اصن نگفتم جین از کجا یهو پیداش شد ، وقتی داشتم ادیت میکردم لابد پاک شده ولی من دوباره براتون مینویسمش
ضدحال خوردم 😢))))" همینطور که داشتم برای خودم فکر میکردم یهو یه پسر قد بلند جلوم ظاهر شد
مشغول نگاه کردنش بودم که یهو دستشو اورد جلو و با لبخندی گفت : سلام من کیم سوکجینم نماینده ارشدِ رشتهی عکاسی ..
با لبخند محوی باهاش دست دادم : خوشبختم ، منم کیم وو ویکتورم ..
عااام چه کمکی میتونم بهت بکنم ؟سوال اخرو با تردید پرسیدم
لبخند گندهای زدو گفت : نه پسر من قراره بهت کمک کنم ..
وقتی دید هنوزم دارم بهش نگاه میکنم ادامه داد :
قراره اطراف دانشکده رو بهت نشون بدم چون تو تازه واردی و وظیفهی منم کمک به هم رشتهای هامه"((( تا اینجا بود متاسفانه 💋)))
من که خیلیییی خوشحال شده بودم لبخنده مستطیلیمو بهش زدمو دستشو گرفتم : میدونی جینی تو فرشتهی نجات منی ، چون همین الانشم نمیدونستم باید چه خاکی توی سرم بریزم
جین خندید طوری که فکر کردم یه نفر داره شیشه ها رو پاک میکنه
_ خب پس اگه موافق باشی بهتره از جاهایی که میتونی ازشون خوراکی تهیه کنی شروع کنیم
سری تکون دادمو به راه افتادیم
اولش رفتیم سمت سلف دانشگاه که تقریبا به بخش هنر نزدیک بودو میتونستم بیشتر وقتمو اونجا بگذرونم
بعدشم رفتیم کافه های اطراف دانشگاه رو گشتیمو دوتا قهوه خوردیم
جین پسر شوخ و خوش صحبتیِ طوری که فکر میکردم واقعا یه فرشتهی خوشگله که اومده به من کمک کنه دانشگاهو بهتر سپری کنمبعداز اون هم رفتیم چندتا از کلابارو که باشگاهم جزوشون میشد تماشا کردیم و اون درموردشون بهم توضیح داد
وقتی چرخیدنمون تو محوطهی دانشگاه تموم شد تقریبا ظهر شده بود پس تصمیم گرفتیم بریم سلف یه چیزی بخوریم
وقتی وارد شدیم غذامونو گرفتیمو روی یه میز خلوت نشستیم
داشتیم راجب غذاها صحبت میکردیم که یهو صدای کل کل دونفر که به نظرم اشنا بودن به گوشم رسیدتا خواستم عکس العملی نشون بدم جین دستشو بلند کردو بلند گفت : هی بچه ها بیاید اینجا ...
YOU ARE READING
Sexy & Cute
Romanceیه پسر شیطون که تازه از امریکا برگشته و قراره بره کالج 😍 یه هیونگ خوش استایل اما بدبخت داره که میخواد از دستش سرشو بکوبه به دیوار 😭 سه تا دوست کسخلم پیدا میکنه که باهم پسرخالهان و بدتر از خودش باتمن 😂 و یه موتور سوار خوشتیپ که ..... #KookV #Nam...