Chapter 2: Hi Tenderfoots

740 210 25
                                    

چپتر ۲: سلام تازه واردها

(زمان حال)

   همونطور که بند کتونی سفید رنگش رو می بست داد زد:«بکهیون کجایی پسر؟؟بیا دیگه روز اول مدرسه دیرمون میشه ها!»و بلند شد و کوله مشکی رنگش رو روی دوشش انداخت.

   بکهیون با عجله از در بیرون اومد و همونطور که نون تست آغشته به نوتلاش رو به زور تو دهنش می چپوند،کتونی های ستش با سوهو رو پوشید.این کتونی ها هدیه مینهو برای تولدشون بود چون تو یه ماه متولد شده بودن،هر سال جشن تولدشون رو با هم تو روزی بین تولداشون می گرفتن.

   بکهیون کیف سرمه ای رنگش رو برداشت و به دنبال هیونگ عزیزش به راه افتاد.به لطف هوش خودش و کمک سوهو تونسته بود یک سال رو جهشی بخونه و حالا با هم،همکلاسی بودن و این تنها دل خوشی بکهیون تو مدرسه جدید بود.

نزدیک ایستگاه اتوبوس بودن که بکهیون بعد از اینکه نون نوتلایی اش رو خورد یا دقیق تر بلعید،دستش رو دور گردن سوهو انداخت و با لحن بانمکی گفت:«نگران نباش هیونگ دیر میشه که میشه.از روز اول مدرست لذت ببر.یا اصلا....میتونی از هم صحبتی با بنده لذت ببری.میدونی من به همه افتخار نمیدم باهام هم صحبت بشن.تازشم....»و با قرار گرفتن دست سوهو روی دهنش ساکت شد.

  سوهو با چشم و ابرو به اتوبوسی که جلوی ایستگاه ایستاده بود اشاره کرد و گفت:«بله بله میدونم و خیلیم مفتخرم ولی میشه تا مدرسه حرف نزنی؟؟خواهش میکنم.»و سوار اتوبوس شد.

   بکهیون هم به دنبال سوهو سوار شد.از رفتار سوهو دلگیر شده بود.چطور دلش می اومد به بکهیون بگه حرف نزن؟؟بکهیونی که بزرگترین شکنجه براش حرف نزدن بود؟؟

  نگاهش رو تو اتوبوس چرخوند.حوصلش سر رفته بود.به سوهو نزدیک شد و لب پایینش رو جلو داد و با حالت مظلومی به سوهو خیره شد. میدونست سوهو همیشه جلوی مظلومیت خودش کم میاره و این یک جور نقطه ضعف برای سوهو بود.

   آخرش هم سوهو با لبخند بانمکی که چشم هاش رو هلالی میکرد گفت:«خب بابا حرف بزن.چیکارت کنم من آخه؟فقط خواهشا سر کلاس به درس گوش بده.باشه؟»و بی توجه به حضورشون تو اتوبوس، بکهیون رو بغل کرد.اون قدر با دیدن قیافه بامزه بکهیون که در عین شیطنت مظلوم میشد،احساساتی میشد که فقط میتونست بغلش کنه.و البته که فقط بکهیون میدونست همه این شیطنت ها و شادی ها به خاطر حضور سوهو و مهربونیاش و حمایتاشه.

______________📌🎇📌_______________

   با اخم مدادش رو از دست کای که نه،از گوشش درآورد و با حالت چندشی مشغول نوشتن شد.با اینکه زندگیش تو دعوا خلاصه میشد ولی نمی تونست به درس گوش نکنه.چون معلم درس مزخرف زبان کره ای،آقای ژانگ بود.یک چینی!!هیچ وقت درک نکرده بود چرا یه چینی باید معلم زبان کره ایشون باشه. البته مدیر لی گفته بود چون اون یه چینیه درس کره ای رو تخصصی تر خونده.

Dream S1: Dream School[Full]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora