Chapter 15: Chanyeol

512 161 37
                                    

چپتر ۱۵: اسپشال چانیول

پارک چانیول پسر وزیر پارک بود.پسری که نه علاقه ای به پول و پست پدرش داشت نه ریخت و پاش و مشروب و سیگار.گی بودنش هم باعث شده بود علاقه ای به دخترای رنگ و وارنگی که هر روز تو خونشون بودن،نداشته باشه.

پدرش با اینکه بدی ای به چانیول نکرده بود اما به جز تامین خورد و خوراکش هم کاری نکرده بود.شاید تنها خوش شانسیش اومدن به سئول و مدرسه رویا بود.آشناییش با کریس و سهون و کای،باعث شده بود بی توجه به تمام مشکلاتی که با اون به اصطلاح پدر داشت،از زندگیش لذت ببره.

چانیول رویاهای زیادی داشت.رفتن به شهر بازی با خونواده،داشتن برادر یا خواهر،یاد گرفتن سازهای مختلف یا حتی آیدل شدن.

رویاهایی که برای چانیول دور،و غیر قابل دسترس بود.

اون حتی به کوچکترین حقش،یعنی داشتن خونواده خوب و خوشحال هم نرسیده بود و برای همین،به کیم تهیونگ حسودی میکرد.

پسری که بر خلاف بچه پرورشگاهی بودن،شاد و محبوب بود.

خونواده ای داشت که دوسش داشتن.و برادرایی که براشون مهم بود.پدر و مادری که برخلاف اختلاف سنی نجومیشون،سعی در شاد کردن و خوشحال کردن سه پسرشون داشتن.

همه چیز تو جنگ خاموشی سپری میشد تا اینکه اون اتفاق افتاد.

چند نفر از لات های مدارس بوسان به هیکل ظریف یکی از داداشای کیم تهیونگ اشاره کردن و حرفی زدن که نباید میزدن.

چانیول هم با اینکه نمیخواست و کمی هم حق رو به تهیونگ میداد،اما غرورش بهش اجازه نمیداد تا اون پسر به دار و دستش حمله کنه.

پس نتیجش شد،آخرین دعوای چانیول تو بوسان....و آخرین دعوای کیم تهیونگ تو تمام عمرش.

کلافه از افکارش که دوباره به کیم تهیونگ کشیده شده بود به بکهیون نگاه کرد.

اون روز هم تهیونگ اون رو شنقل صدا کرده بود و غرور چانیول اجازه نمیداد از اون معنیش رو بپرسه.
اما امروز کنجکاویش از غرورش برده بود و نتیجش شد،تحقیر توسط مدرسه خراب کن معروف.

چانیول هم دوباره نفس عمیقی کشید و سعی کرد با در نظر گرفتن تمریناتی سخت،اون پسر رو تنبیه کنه.

از فکری که به ذهنش رسید،نیشخندی زد و با همون نیشخند رو به بکهیون که تعجب کرده بود گفت:«کنار کیسه بوکس میبینمت.»و برگشت و دور شد.

بکهیون هم که از این تغییر یکدفعه ای چانیول یکه خورده بود،خودش رو جمع و جور کرد و رفت تا از یونهو دستکش و باند بگیره.

بعد از چندبار باز و بسته کردن باند،بالاخره درست بستش و هوفی کشید.همیشه تهیونگ براش میبست و این اولین بارش بود.

Dream S1: Dream School[Full]Where stories live. Discover now